بازگشت

تسليت مردم به يزيد


ابتدا عبدالله بن همام سلولي او را به سوگ پدر تسليت گفت و از او خواست كه در اين مصيبت بزرگ! از خود شكيبايي نشان دهد و در سپاس خدا بكوشد كه زمام امور را به او سپرده! و مقام خلافت را به او ارزاني داشته است! همچنين به او گفت كه: اگر مصيبت بزرگي بر تو وارد شده است در عوض به منزلتي دست يافته اي كه از دير باز


در آرزوي آن بودي، خداوند متعال پدرت معاويه را در جايگاه شادي و سرور جاي دهد و تو را در انجام اين مسئوليت خطير موفق بدارد؛ سپس اين بيت را چاشني سخنان خود كرد:



اصبر يزيد فقد فارقت ذا كرم

و اشكر حباء الذي بالملك اصفاك [1] [2]



بعد از انجام اين مراسم و تشريفات يزيد داخل قصر شد و سه روز به استراحت در قصر پرداخت و بعد بيرون آمد و به منبر رفت در حالي كه آثار حزن در چهره ي او ظاهر بود. ضحاك بن قيس آمد و در كنار منبر نشست زيرا مي ترسيد كه يزيد نتواند سخن بگويد! يزيد به او گفت: اي ضحاك! تو آمده اي به فرزندان عبد شمس راه و رسم سخن گفتن را بياموزي؟! [3]


پاورقي

[1] «شکيبا باش اي يزد که از کريمي مفارقت نمودي، و آنکس را که به تو ملک داد، سپاس بگزار».

[2] مقتل الحسين مقرم 127.

[3] العقدالفريد 164 /4.