ملاقات با عايشه
معاويه بعد از اين جريان، به فكر ملاقات با عايشه افتاد و به ديدار او رفت، و
عايشه كه از سخنان تهديد آميزش خبر داشت به نصيحت معاويه پرداخت و گفت: شنيده ام مخالفان را تهديد به قتل كرده اي و اين به صلاح تو و حكومت تو نيست.
معاويه گفت: من براي يزيد بيعت گرفتم و غير از اين چند نفر همه با او بيعت كرده اند، حال تو مي گويي بيعتي كه كارش تمام شده است را ناديده بگيرم؟!
عايشه گفت: با آنها مدارا كن كه به هدف خود خواهي رسيد.
معاويه در پاسخ گفت: چنين خواهم كرد.
سپس عايشه به او گفت: چه مي كردي اگر من كسي را مأمور به قتل تو مي كردم، چرا كه تو برادرم- محمد- را كشته اي؟
معاويه از در فريب درآمد و گفت: تو هرگز چنين كاري نمي كني كه خانه ي تو خانه ي من است! [1] .
پاورقي
[1] کامل ابن اثير 509 /3؛ ولي ابن کثير در البداية و النهاية 60 /8 از مروان نقل ميکند که گفت: بعد از قتل حجر بن عدي من به معاويه بر عايشه وارد شديم و عايشه به معاويه گفت: نترسيدي اينگونه بر من وارد شدي؟ ممکن است من کسي را به قتل تو دستور داده باشم. معاويه گفت: من در خانه امان هستم.