بازگشت

آميزه نقل و احساس در مقتل نگاري


در سده ششم هجري ابو المؤيّد خوارزمي (م 568 ق)، با بهره گيري از هر دو دسته كتب روايي و تاريخي، كتابي مستقل و مفصّل با نام مقتل الحسين نگاشت كه تاكنون بدون اختلافي در نسخ آن، مورد استفاده محقّقان و مقتل نگاران و مقتل خوانان بوده است.

خوارزمي در بيشتر نقل ها، سلسله راويان خبر را نام مي برد و در برخي موارد از ابو مخنف و بويژه از ابن اعثم كوفي ياد مي كند. به هر حال مقتل خوارزمي از جمله مقاتل مستندي است كه مؤلف با مطالعه كتاب هاي تاريخي و روايي آن را فراهم آورده است. به همين جهت نزد بسياري از دانشمندان عامّه و خاصّه معتبر شناخته مي شود. در همين دوره، ابو جعفر رشيد الدين محمّد بن شهرآشوب (م 558 ق) در كتاب مناقب آل ابي طالب ذيل عنوان مناقب امام حسين عليه السلام به نقل مقتل آن حضرت پرداخت. كتاب او نيز نزد محدّثان و مورّخان داراي اعتبار و همواره مورد مراجعه بوده است.

در سده بعد، علي بن موسي بن جعفر بن محمّد بن طاووس معروف به «سيّد بن طاووس» (م 664 م) در پي كتاب مصباح الزائر و جناح المسافر كه شامل زيارات و آداب مربوط به آنهاست، كتابي درباره مقتل سيّدالشهدا فراهم آورد تا زائران حرم حسيني از ثواب ذكر مصائب آن حضرت محروم نمانند و نام آن را اللهوف علي قتلي الطفوف نهاد كه در برخي نسخه ها «الملهوف علي قتلي الطفوف» ناميده شده است.

سيّد بن طاووس به منظور رعايت ايجاز و اختصار، به نقل برخي از روايات بدون ذكر راويان و مصادر آنها پرداخته و البته گاه اشاره اي به ابن اعثم نموده است. به نظر مي رسد، منبع بيشتر مطالب، كتاب الفتوح ابن اعثم كوفي باشد، هر چند روايات مشهور را نيز در نظر داشته است.

آخرين حلقه اين گونه مقتل نگاري مستند، كتاب مثير الأحزان است كه نجم الدين جعفر بن محمّد بن جعفر بن هبة الدين نماي حلي (م 841 ق) مشهور به «ابن نما» آن را تأليف كرده و پس از آن ظاهراً تا چندين قرن اين شيوه متروك مانده است.

از سده دهم هجري، بابي جديد در مقتل نگاري و مقتل خواني گشوده شد و اميال مادّي و اغراض سياسي با عواطف و احساسات مذهبي پيوند يافت و مقتل سرايي را جانشين روايات تاريخي ساخت. شايد سر آغاز اين نوع از مقتل نويسي، كتاب روضةالشهداء اثر ملا حسين واعظ كاشفي (م 910 ق) باشد.

تذكره نويسان مذهب وي را مختلف نوشته اند؛ برخي او را شافعي، برخي حنفي و گروهي شيعه ياد كرده اند. او در بخشي از كتاب ياد شده، به ذكر مقتل امام حسين عليه السلام پرداخته و مطالبي را در آن آورده كه برخي ابداعي بوده است. اگر چه گهگاه از كتاب هايي چون كنز الغرايب و شواهد نام برده، ولي شماري از روايات آن در هيچ كتابي پيشينه نداشته است.

كتاب روضة الشهداء كه اصطلاح «روضه» پس از آن رواج يافته - چون به زبان فارسي ساده و شيرين نگاشته شده، مورد بهره گيري بسياري از مداحان و روضه خوانان قرار گرفته و سر منشأ بسياري از دروغ زني ها و قصّه پردازي ها شده است.

پس از وي، اين مطالب به كتاب هاي روايي و تاريخي راه يافته و در آثار پسين به آنها استناد شده است.

در سده يازدهم هجري، يعني عصر صفويه، مقتل امام حسين عليه السلام در دو كتاب مقتل عوالم اثر عبداللَّه بحراني اصفهاني و بحارالأنوار تأليف محمّد باقر مجلسي با سبك و سياقي مشابه، نگاشته شده است كه برخي مطالب آن، از منابع كهن و براي برخي هم مآخذي به دست نيامده است.

مجلسي بارها به كتابي به نام مقتل الحسين اثر محمّد بن ابي طالب استناد كرده است كه داراي اخبار شاذ و نادري است؛ ولي هيچ نشانه اي از آن در منابع پيشين يافت نمي شود.

در دوره قاجاريه، ملّا آقا شيرواني مشهور به «فاضل دربندي» (م 1286 ق) از شاگردان شريف العلماء مازندراني كتابي با عنوان إكسير العبادات في أسرار الشهادات نوشت كه بخش بزرگي از آن، درباره مقتل امام حسين عليه السلام است. فاضل دربندي با شور و احساسي فوق العاده به منظور گرياندن مردم بر مصائب امام حسين عليه السلام، كوشيده است با جمع آوري مطالب حزن آور، گوي سبقت را از ديگران بربايد، هر چند كه برخي مطالب آن سست و بي پايه است. [1] .

محمّد تقي سپهر كاشاني نيز يك جلد از كتاب ناسخ التواريخ را به وقايع نهضت عاشورا و مقتل سيّدالشهدا اختصاص داد؛ ولي هيچ منبع و مأخذي را ارائه نكرد. شايد به همين جهت بوده كه سيّد جمال الدين اسد آبادي خواندن آن را اتلاف وقت و جايز نمي شمرده است. [2] .


پاورقي

[1] براي آگاهي از شرح حال او، ر. ک: قصص العلماء، ص 108؛ شرح حال رجال بامداد ايران، ص 296.

[2] سيّد جمال الدين حسيني پايه گذار نهضت‏هاي اسلامي.