بازگشت

جابر بن عروة


قلت و في شرح قصيدة أبي فراس عند ذكر مقتل الحسين (عليه السلام) و أصحابه. قال ثم برز جابر بن عروة الغفاري و كان شيخا و قد شهد مع رسول الله صلي الله عليه و آله بدرا و حنينا فجعل يشد وسطه بعمامة ثم شد حاجبيه بعصابة حتي رفعهما عن عينيه و الحسين (عليه السلام) ينظر اليه و هو يقول شكر الله سعيك يا شيخ! فحمل و لم يزل يقاتل حتي قتل ستين رجلا و اتشهد (رحمة الله عليه و رضوانه).

ابن حجر در الأصابه مي نگارد: «عبدالله بن يقطر صحابي بود چون او از نظر تاريخ ولادت، همزاد با حسين (ع) بودند مؤلف گويد: در شرح قصيده ابي فراس به هنگام كارزار اباعبدالله الحسين (ع) و اصحاب ياران او آمده است: «سپس جابر بن عروه غفاري به مبارزه برخاست او شيخ كبير و مرد سالمندي بود او در جنگهاي بدر با حنين، فتح مكه در ركاب پيامبر اسلام (ص) بوده است او كمرش را با عمامه اش بست سپس صورت و رخسارش را محكم بست تا بالاي برد امام هم به او تماشا مي نمود و مي گفت: «اي شيخ! خداوند از تو سعي تو را قبول نمايد او حمله نمود مرتب مقاتله و نبرد مي نمود تا به حدي كه شصت تن از مخالفان را كشت تا به شهادت نائل آمد رحمت و رضوان الاهي شامل حالش باد!