بازگشت

سيف بن حارث و مالك بن عبدالله بن سريع


سيف و مالك (الجابرين) پسر عمو و برادر امي بوده اند (بنو جابر نسلي ا ست كه همدان) و همراه برده شان شبيب به خدمت امام آمده و به ياران او ملحق شدند گفته اند) چون روز عاشورا حسين (ع) را در آن حال ديدند، در حالي كه مي گريستند به خدمت امام آمدند. امام فرمود: بردر زادگانم! چرا گريه مي كنيد؟ بخدا من اميد دارم كه بعد از ساعتي خوشحال شويد. گفتند: نه، فدايت شوم براي خودمان گريه نمي كنيم ولي به حال شما گريه مي كنيم كه در محاصره. قرار گرفته ايد و ما جز خودمان چيز ديگري نداريم كه در راه شما تقديم كنيم امام فرمود: اي پسران برادرم! خداوند از بابت علاقه و همدردي تان به شما پاداش دهد، نيكوترين پاداش پارسايان را.

ابومخنف گفته است: اينان در اين وضعيت بودند كه حنظلة بن سعد قدم به جلو گذاشت تا مردم را پند دهد و چنين كرد و جنگيد و كشته شد تا اين كه اين دو نفر به سرعت به سوي دشمن شتافتند (در حالي كه متوجه امام شده و مي گفتند،: درود بر تو اي پسر رسول خدا و امام مي فرمود: درود و رحمت و بركات خدا بر شما باد!) و با هم جنگيدند (و يكي مواظب ديگري بود) تا كشته شدند.