نخستين سخنراني امام در كربلا
فقام عليه السلام و أتكي علي قائم سيفه و نادي بأعلي صوته، فقال: «أنشدكم الله هل تعرفونني؟».
قالوا: أللهم نعم، أنت ابن رسول الله و سبطه.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن جدي رسول الله صلي الله عليه و آله؟».
قالوا: اللهم نعم.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن أمي فاطمة بنت محمد؟».
قالوا: أللهم نعم.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن أبي علي بن أبي طالب؟». قالوا: أللهم نعم.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن جدتي خديجة بنت خويلد أول نساء هذه الامة اسلاما؟».
قالوا: أللهم نعم.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن حمزة سيدالشهداء عم أبي؟».
قالوا: أللهم نعم.
پس از آن، امام مظلوم برپا خاست و تكيه بر قائم شمشير خود نمود و به آواز بلند اين كلمات را ادا فرمود:
اي مردم! شما را به خدا سوگند مي دهم، آيا مرا مي شناسيد و عارف به حق من هستيد؟ در جواب آن جناب همگي گفتند: بلي تو را مي شناسيم، تويي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و قرة عين البتول كه دختر پيغمبر است. پس تويي سبط آن جناب.
امام حسين عليه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند كه آيا مي دانيد كه جد بزرگوار من رسول پروردگار عالميان است؟
گفتند: خدا شاهد است كه مي دانيم!
امام عليه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند، آيا مي دانيد كه جده من خديجه ي بنت خويلد است و او اول زني بود در اين امت كه اسلام را اختيار و تصديق احمد مختار صلي الله عليه و آله نمود؟
گفتند: خدايا تو گواهي كه مي دانيم!
امام عليه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند كه آيا مي دانيد كه حمزه سيدالشهداء عموي پدرم علي بن ابي طالب عليه السلام است؟
گفتند: خدايا شاهدي كه اين را هم مي دانيم!
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن جعفر الطيار في الجنة عمي؟».
قالوا: اللهم نعم.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن هذا سيف رسول الله صلي الله عليه و آله أنا متقلده؟».
قالوا: اللهم نعم.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن هذه عمامة رسول الله صلي الله عليه و آله أنا لابسها؟».
قالوا: أللهم نعم.
قال: «أنشدكم الله هل تعلمون أن عليا عليه السلام كان أول الناس اسلاما و أعلمهم و أعظمهم حلما و أنه ولي كل مؤمن و مؤمنة؟».
قالوا: اللهم نعم.
قال: «فبم تستحلون دمي و أبي صلوات الله عليه الذائد عن الحوض، يذود عنه رجالا كما يذاد البعير الصادر علي الماء، و لواء الحمد بيد أبي يوم القيامة؟!!».
امام حسين عليه السلام فرمود: شما را به خدا قسم مي دهم، آيا مي دانيد كه جعفر طيار در بهشت عنبر سرشت، عموي من است؟
گفتند: خداوندا ما مي دانيم كه چنين است!
باز آن امام برگزيده خداوند بي نياز به آن گروه ستم پرداز، فرمود: شما را به خدا سوگند كه مي دانيد اين شمشيري كه در ميان بسته ام همان شمشير سيد ابرار است؟
گفتند: بلي، به خدا اين را هم مي دانيم!
امام حسين عليه السلام فرمود: شما را به خدا قسم، اطلاع داريد كه عمامه اي كه بر سر من است همان عمامه ي احمد مختار عليه السلام و رسول پروردگار است؟
گفتند: به خدا كه اين را هم مي دانيم!
حضرت فرمود: به خدا كه مي دانيد شاه ولايت علي عليه السلام اول كسي بود كه قبول دعوت اسلام از سيد انام نمود و او است آن كس كه پايه ي علمش والا و درجه ي حلمش از همه كس ارفع و اعلي است و اوست ولي هر مؤمن و مؤمنه؟
گفتند: به خدا كه اين فضيلت را هم مي دانيم!
ابا عبدالله عليه السلام فرمود: پس به چه جهت ريختن خون مرا حلال شمرديد و حال آنكه پدرم در روز رستاخيز مردماني را از حوض كوثر دور خواهد نمود چنانكه شتران را از سر آب برانند و لواء حمد در آن روز به دست اوست.
قالوا: قد علمنا ذلك كله و نحن غير تاركيك حتي تذوق الموت عطشانا!!!
فلما خطب هذه الخطبة و سمع بناته و أخته زينب كلامه بكين و ندبن و لطمن و ارتفعت أصواتهن.
فوجه اليهن أخاه العباس و عليا ابنه و قال لهما: «سكتاهن فلعمري ليكثرن بكاؤهن».
گفتند: همه اين فضايل كه شمردي بر آنها علم و اقرار داريم و با وجود اين دست از تو برنمي داريم تا آنكه تشنه كام شربت مرگ را بچشي؟! چون آن سيد مظلومان و آن امام انس و جان، خطبه ي خويش را اتمام نمود خواهران و دخترانش استماع كلام او را كردند، صداها به گريه و ندبه برآوردند و سيلي به صورت خود نواختند و صداها به ناله بلند نمودند. امام عليه السلام برادر خود حضرت عباس و فرزندش علي اكبر عليهماالسلام را به سوي اهل حرم فرستاد و فرمود: ايشان را ساكت نماييد، به جان خودم قسم كه آنها گريه هاي بسيار در پيش دارند.