بازگشت

حنظله شبامي


حنظلة بن سعد شبامي كه از ياران حسين عليه السلام بود رو به سپاهيان دشمن كرد و اين آيات را بر آنان خواند: (يا قوم اني اخاف عليكم مثل يوم الاحزاب...، اي مردم، بر شما از آنچه بر سر آن اقوام ديگر آمده است بيمناكم، همانند قوم نوح و عاد و ثمود و كساني كه از آن پس آمدند. امّا خداوند ستم بر بندگان را نمي خواهد. اي قوم من، از آن روزي كه يكديگر را به فرياد بخوانيد بر شما بيمناكم، آن روز كه همگي پشت كرده باز ميگرديد و هيچ كس شما را از عذاب خداوند نگاه نميدارد. هر كس كه خدا او را گمراه كند هيچ راهنمايي ندارد) (غافر /30-33) اي مردم! حسين را نكشيد كه خداوند شما را به عذاب خويش گرفتار كند.

حسين عليه السلام براي او دعا كرد و فرمود: خداوند بر تو رحمت فرستد. آنان هنگامي عذاب خداي را بر خود واجب كردند كه آنان را به حقّ خواندم، امّا به پيكار تو و همراهانت برخاستند تا بنياد شما بركنند. چه رسد به اين زمان كه برادران درستكار تو را كشته اند.

حنظله گفت: راست گفتي، اي پسر رسول خدا، آيا به آن سراي ديگر نشتابيم؟

امام او را اجازه رفتن داد. وي پيش تاخت و تا سر كشيدن جام شهادت پيكار كرد.