بازگشت

دقيقه اخري في ترجمة خبر صعب


در كتاب لهوف سيد ابن طاووس روايت نمود از ابي محمد واقدي و زرارة بن صالح كه:

ملاقات كرديم ما حسين بن علي را پيش از اين كه به عراق رود به سه روز. پس خبر داديم او را به اين كه كوفيان را ضعف است و اين كه دلهاي ايشان با او است و شمشيرهاي ايشان بر او. پس آن جناب به دست خود اشاره به آسمان نمود و درهاي آسمان گشوده شد و آنقدر از ملائكه نازل شدند كه عدد آنها را به جز خدا كسي شماره نداشت. پس آن جناب فرمود كه:لو لا تقارب الاشياء و هبوط الأجر لقاتلتهم بهولاء و لكن اعلم علما يقينا ان هنا مصارع اصحابي لا ينجو منهم احد الا ولدي علي [1] .

يعني اگر نمي بود نزديك به هم بودن اشياء و كمي اجر هر آينه مقاتله مي كردم ايشان را به اين ملائكه و ليكن مي دانم به علم يقين كه در آنجا يعني در عراق مكان افتادن اصحاب من است كه نجات نمي يابد احدي مگر فرزندم علي (و مراد از تقارب اشياء ترتب اسباب است بر مسببات يعني اين عالم، عالم اسباب است و ناچار است


در آن از ترتب اسباب و مسببات) پس لازم آمد مرا حركت و جهاد و شهادت تا مسببات بر اساس مترتب شوند. (و مراد از هبوط اجر نقصان آن چنان كه حديث لا تنالها بالشهادة دال بر آن است).


پاورقي

[1] الملهوف :125 و 126.