بازگشت

در تكلم سر انور فرزند حيدر، حسين تشنه جگر


از جمله ي كساني كه بعد از وفات و شهادت تكلم كردند حضرت سيدالشهداء، نور حدقه ي پيغمبر مصطفي، نوباوه ي فاطمه زهرا، ميوه ي دل علي مرتضي، برادر با جان برابر حسن مجتبي، حضرت امام حسين - عليه السلام - بوده است. كه حلقوم مباركش با دخترش سكنيه به تكلم در آمد و گفت: «شيعتي ماء ان شربتم... الخ» و سرش با ابن وكيده سخن گفت و در كوفه و شام و دير راهب و مقامات ديگر تكلم و قرائت قرآن نمود، چنان كه در اكاكيل سابقه مذكور شد.

و چون سخن از وفات فاطمه گذشت، لهذا زبان حالي كه براي فاطمه از طبع كليل مولف اكليل صادر شد مسطور مي شود.

لمؤلفه:



بيا پيغمبر اي ختم رسولان

پدر! مردم ز داغ و درد هجران



پدر از جنة الماوي سفر كن

به سوي فاطمه يك دم گذر كن






نگر بر دخترت بيمار و رنجور

چرا از باب خود شد فاطمه دور



ببين بر مسجد و محراب منبر

اببكر است بر جاي پيمبر



علي در كنج خاموش نشسته

عمر پهلوي من از در شكسته



شكست، اندر بناي ركن دين است

رسن [1] در گردن حبل المتين است



نگر بر من كه از جور زمانه

عمر بر بازويم زد تازيانه



حسن هر دم زند بر سينه و سر

حسين بي تاب از هجر پيمبر



بيا بنگر به كلثوم دل افگار

به زينب گشت دنيا تيره و تار



بيا يك دم حسن بر دوش بنشان

حسين را بوسه زن، اي شاه خوبان!



بيا روي تو را يك دم ببينم

بيا تا در پناه تو نشينم



خوشا آن دم كه وحي آسمان بود

به ما جبرئيل هر گه پاسبان بود



ز هجران پدر افسرده گشتيم

ز بيداد عمر آزرده گشتيم



بيفكن اي محمد خامه [2] از دست

كه ركن خانه ي اسلام بشكست



الا لعنة علي القوم الظالمين.



پاورقي

[1] رسن: ريسمانو.

[2] خامه: قلم.