بازگشت

سخنان امام حسين به هنگام حركت از مكه


سيد بن طاووس رحمة الله در كتاب «لهوف» گويد: روايت شده است:

چون امام حسين عليه السلام تصميم گرفت به سوي عراق حركت نمايد برخاست و خطبه اي ايراد كرد و فرمود:

الحمد لله، و ما شاء الله، و لا قوة الا بالله، و صلي الله علي رسوله، خط الموت علي ولد آدم مخط القلاة علي جيد الفتاة، و ما أولهني الي أسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف، و خير لي مصرع أنا الاقيه، كأني بأوصالي تتقطعها عسلان الفلوات، بين النواويس و كربلا، فيملان مني أكراشا جوفا، و أجربة سغبا لا محيص عن يوم خط بالقلم.

رضي الله رضانا أهل البيت، نصبر علي بلائه، و يوفينا أجر الصابرين، لن يشذ عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لحمته، بل هي مجموعة له في حظيرة القدس يقر بهم عينه، و ينجز بهم وعده.

من كان باذلا فينا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا، ان شاء الله.

حمد و سپاس مخصوص خداوند است، و مشيت از آن اوست (يعني آنچه خدا خواسته واقع مي شود) و هيچ قدرتي جز از خداي نيست، و درود خداي بر پيامبر خود.

خط مرگ بر فرزندان آدم حتمي و كشيده شده، مانند گردنبند بر گردن و سينه ي دختران و زنان جوان، (يعني مرگ را مانند گردنبند بر گردن فرزندان آدم انداخته اند)، و چه قدر واله و مشتاق نياكان و پدران گرام خود هستم مانند اشتياق جناب يعقوب عليه السلام به فرزندش جناب يوسف عليه السلام.

براي من قتلگاهي برگزيده شده كه آن را ملاقات خواهم كرد.

گويا مي نگرم به بندهاي اعضاي خودم كه آنها را گرگهاي بيابانها (يعني اشقياي


كوفه) در ميان «نواويس» و «كربلا» پاره پاره مي كنند، تا شكمهاي گرسنه و تهي خود را از پاره هاي تن من پر مي كنند، از روزي كه قلم تقدير و سرنوشت مرگ من، در لوح محفوظ نوشته شده جز اين چاره اي نيست.

خشنودي خداوند خشنودي ما اهل بيت است (از هر چه او راضي است ما هم راضي هستيم)، بر بلاها و امتحانات الهي صبر مي كنيم، او به ما پاداش كامل صابران را خواهد داد.

پاره هاي تن (فرزندان) رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از او جدا و دور نخواهند ماند، بلكه آن رشته هاي پراكنده در پيشگاه قدس الهي (بهشت) پيوسته و جمع خواهند شد كه چشمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به آنها روشن و به وعده هاي او بر آنان وفا خواهد شد.

آگاه باشيد! هر كس در خصوص ما، خون دل و روح خود را بذل و عطا كند، و خود را مهياي ملاقات خداوند مي نمايد با ما كوچ كند، زيرا كه من همين بامداد كوچ خواهم كرد، ان شاء الله [1] .


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 44 : 365 و 367.