بازگشت

شهادت آخرين برنامه عملي امام حسين براي هدايت انسان ها


بالاخره آخرين برنامه عملي امام حسين (ع) براي زدودن غبار جهل و غفلت از جامعه و مبارزه با فساد و ظلم و بي عدالتي و هدايت جامعه تقديم جان خود و يارانش است .

ابراهيم خليل (ع) فرزندش اسماعيل را به مناي تسليم برد تا امر خدا را كه قرباني كردن اسماعيل بود، اجرا كند اما خداوند راضي نشد كه اسماعيل قرباني شود و به جاي او فديه اي براي ابراهيم فرستاد. چنان كه قرآن كريم مي فرمايد:

(فلما اسلما وتله للجبين - و ناديناه ان يا ابراهيم - قد صدقت الرويا انا كذلك نجزي المحسنين - ان هذا لهو البلاء المبين - و فديناه بذبح عظيم ...)؛

پس چون هر دو تسليم امر حق شدند، ابراهيم او را براي قرباني كردن به روي در افكند، ما در آن حال خطاب كرديم كه اي ابراهيم آنچه را كه به تو امر كرده بوديم ، به انجام رساندي ، و ما نيكوكاران را چنين نيكو پاداش مي دهيم ، اين امتحان بزرگي بود، و براي او ذبح بزرگي فدا ساختيم .

خداوند راضي نبود كه پيغمبر خاتم (ص) از شدت حرص براي هدايت بندگان خدا،جانش را به خطر بيندازد، چنان كه مي فرمايد:

(فلعلّك باخع ٌ نفسك علي آثارهم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفاً)؛

«اي رسول ما! نزديك است كه اگر به قرآنت ايمان نياورند، جانت را از شدت حزن از دست بدهي ».

نوبت به امام حسين (ص) كه رسيد خداوند دوست داشت كه او را كشته ببيند!

چنان كه پيامبر به حسين ، در عالم رويا مي فرمايد: «ان الله شاء ان يراك قتيلاً» يعني خدا مي خواهد تو را كشته ببيند.

اين به آن معنا نيست كه خدا اسماعيل را از حسين بيشتر دوست مي داشت !

يا آن كه حسين (ع) را به اندازه جدش دوست نمي داشت .

بلكه خداوند، كشته شدن حسين را، رمز جاودانگي خون مي دانست .

حقيقت اين است كه به فرموده رسول اكرم (ص) «ان الحسين مصباح هدي و سفينة نجاة »؛ حسين بايد چراغ هدايت و كشتي نجات بشريت در همه اعصار باشد، و اين مسير نيست ، مگر با شهادت او. در زيارت اربعين مي خوانيم :

«...فبذل مهجته فيك ليستنفذ عبادك من الجهالة و حيرت الضلالة »؛

...پس به اين دليل او خونش را در راه تو نثار كرد تا بندگانت را از ظلمت جهالت و حيرت گمراهي برهاند و به سرمنزل نور و سعادت بكشاند و از حضيض ذلت به اوج عزت برساند.

آن حضرت در نامه اش خطاب به محمد بن حنفيه مي نويسد:

«برادرم ! اگر در همه دنيا هيچ ملجا و پناهگاهي نداشته باشم ، هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد.»

به اين جهت بود كه امام حسين (ع) در آخرين دقايق عمرش نيز هم چنان برحفظ عزت و لو با شهادت اصرار مي ورزد، و ذلت پذيري و سازش با ستمگران و خودكامگان را حتي براي لحظه اي جايز نمي داند و مي فرمايد:

«اما والله لااجيبهم الي شي مما يريدون ، حتي القي الله و انا مخضّب ٌ بدمي » «آگاه باشيد! به خدا سوگند هرگز تن به هيچ يك از خواسته هاي آنها نخواهم داد، تا اين كه خدا را در حالي كه محاسنم از خونم رنگين است ، ملاقات كنم ».

سپس براي اين كه اين درس بزرگ را به همه انسان ها برساند، خفتگان را بيدار سازد و عقب مانده هاي قافله شهادت را بر كشتي نجات خويش سوار نمايد اين چنين فرياد زد:

«اما من مغيث يغيثنا لوجه الله؟!»

راوي مي گويد: سپس امام حسين (ع) فرياد زد:

آيا فرياد رسي نيست كه براي رضاي خدا به فرياد ما برسد؟! آيا مدافعي نيست تا ازحرم رسول خدا (ص) دفاع نمايد؟!