بازگشت

موضع امام حسين در برابر موانع مذكور


موضع اصلي امام حسين (ع) در برابر موانع مذكور اصرار ورزيدن بر اصول عزت طلبي است .

چنانكه مي فرمايد:

«موت في عز خيرٌ من حياة في ذل »؛

«مرگ با عزت از زندگي ذلت بار بهتر است .»

و نيز مي فرمايد:

«ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين ، بين السّلة و الذلّه و هيهات منا الذلة »؛«...آگاه باشيد كه زنازاده پسر زنازاده ، مرا بين دو چيز مخير كرده است ، بين ذلت و مرگ و هيهات كه ما ذلت را بپذيريم !»

و در پاسخ به درخواست مروان بن حكم كه گفت : از تو مي خواهم كه با يزيد بيعت كني كه به نفع دين و دنيا تو است »!

فرمود: «انا الله و انا اليه راجعون ، و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد...»؛

... اگر جامعه گرفتار حاكمي مثل يزيد شود، در آن وقت فاتحه اسلام را بايدخواند...»

و در پاسخ به درخواست اشعث بن قيس براي بيعت با يزيد فرمود:

«لا والله ما اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لاافر فرار العبيد»؛ «به خدا سوگند نه هرگز دست ذلت به شما مي دهم و نه مانند ترسوها فرار مي كنم ...»

و در پاسخ به نصايح دلسوزانه ابن عباس در بازداشتن امام از حركت به خاطر ترس از كشته شدن فرمود:

«من شما را ناصح دلسوزي مي دانم و لكن مسلم براي من نوشته است كه اهل كوفه براي بيعت و ياري من آماده اند، و اين نامه هايي است كه براي من فرستاده اند،پس اجابت دعوت آنها بر من واجب است .

و يزيد قيام امام حسين (ع) را فتنه انگيزي تلقي كرده و براي بازداشتن آن حضرت از قيام ، به ابن عباس ، متوسل مي شود و عمال يزيد نيز در مكه ، حركت امام حسين (ع) را تفرقه انگيزي تلقي نموده و سعي در جلوگيري از حركت آن حضرت مي نمايند و مي گويند: اي حسين ! آيا از خدا نمي ترسي كه از جماعت خارج مي شوي و بين آنها تفرقه ايجاد مي كني ؟!

كه امام (ع) ضمن مخالفت شديد با نظر آنها فرمود: «لي عملي و لكم عملكم ،انتم بريئون مما اعمل و انا بري ٌ مما تعملون »؛

من مسئول عمل خودم هستم و شما هم مسئول عمل خود، شما از عمل من بيزاريد و من هم از عملتان بيزارم ...».

و نيز عبدالله بن جعفر ضمن نامه دلسوزانه اي خطاب به امام حسين (ع)، ضمن ابراز نگراني از به خطر افتادن جان امام ، از آن حضرت مصرانه مي خواهد كه از حركت به سوي عراق تعجيل نكند و وعده مي دهد كه از يزيد براي آن حضرت امان نامه دريافت مي كند!

امام در پاسخ به وي تصريح مي كند، هيچ چاره اي جز رفتن ندارد كه من هر كجا باشم ، اينها مرا خواهند كشت !

عبدالله متعاقب ارسال نامه و قبل از دريافت پاسخ امام نزد حاكم مكه مي رود و امان نامه را دريافت نموده و به محضر امام مي رسد و امام از بازگشت به مكه امتناع مي كند كه عبدالله پس از مأيوس شدن از بازگرداندن امام ، هر دو فرزندش (عون و محمد) را براي جهاد در ركاب حضرت مي فرستد.

امام (ع) در پاسخ به امان نامه حاكم مكه مي نويسد:

... و قد دعوت الي الامان و البر و الصّله ، فخير الامان ، امان الله، و لن يومن الله يوم القيامة من لم يخفه في الدنيا، فنسأل الله مخافة الدنيا توجب لنا امانة يوم القيامة ».

يعني «... مرا دعوت كرده اي كه در امان تو باشيم و به من نيكويي كني و انعام دهي ، اما بدان ! كه بهترين امان ، امان خداست ، و كسي كه در دنيا از خدا نترسد هرگز در امان الهي ، در قيامت نخواهد بود، پس از خداوند درخواست خوفي از او در دنيا مي كنيم كه امان ما در قيامت باشد.»