بازگشت

در سرزمين كربلا و راز مهلت خواستن امام


عصر تاسوعا دشمن به خيمه هاي حسيني حمله ور شد، امام (ع) توسط برادرش ،جناب عباس بن علي (ع) يك شب از دشمن مهلت طلبيد. آن چه در باره طلب مهلت مي توان گفت ، اين است :

1 - اين فرصت كوتاه براي انسان هايي كه قابليت هدايت را از دست نداده بودند،امكان تجديد نظري به وجود مي آورد، چنان كه نوشته اند: گروهي از سپاهيان دشمن به امام ملحق شدند. كساني هم كه مستعد بودند به واسطه شنيدن آيات قرآني و بر اثر جذب حسين (ع) به حضور ملازمت او مفتخر شدند.

2 - امام (ع) و يارانش از هر فرصتي براي موعظه دشمن استفاده مي كردند. و افرادي چون حرّ از خواب غفلت بيدار مي شدند.

3 - وصيت امام (ع) به اهل بيت يكي از اسرار طلب مهلت است . مسلم اين كه وصيتي معمولي نبوده ، بلكه بقاي قيام با همين وصيت تضمين مي شد.

4 - علت ديگر خواندن نماز و قرائت قرآن و دعا و راز و نياز است . به عبارت ديگر آماده شدن براي لقاي پروردگار.

5 - اجازه بازگشت و اذن انصراف و تفسير زيبايي ياران .

در باره برداشتن بيعت از ذمّه اصحاب و اذن انصراف نكته هايي قابل توجه است :

الف ) سفر، سفر شهادت است ، پس نه زيارت و نه مال دنيا مطرح است و عاشقان شهادت دعوت مي شوند.

ب ) در رفع بيعت كه پس از شهادت مسلم و هاني صورت گرفت ، عده اي جدا شدند.

ج ) در شب عاشورا نيز فرمود: «شب را شتر راهوار خود قرار دهيد و مرا تنها گذاريد». در قضيه كربلا كه جهات مختلفي براي بروز معجزه جمع بود، چه اصحاب آن حضرت ، مستعد كمال و ترقي بودند و چشمشان بينا بود و تمام اعمال و اقوال حسين (ع) را معجزه مي ديدند، ابراز وفاداري نمودند و در بعضي موارد آن حضرت براي آنان اظهاراتي مي كرد، مانند نشان دادن منازلشان در شب عاشورا.

د) در شب عاشورا براي اصحاب امكان گريز از معركه وجود داشته و حتي به نقلي حضرت راه فرار را هم به «نافع بن هلال » نشان دادند، اما ياران با وفاي حسين (ع) تن به ذلت و خواري ندادند و حاضر نشدند امامشان را تنها بگذارند.