بازگشت

توبه و بازگشت


جلوه شكوه مند اين بازگشت را ما در رفتار «حربن يزيد رياحي » مي بينيم . آن هنگامي كه سيد الشهدا فرياد برآورد:

«أَم مِن ْ مُغيث ٍ يُغيثُنا لِوَجْه ِ الله، أم مِن ْ ذاب ٍّ يَذُب ُّ حَرَم ِ رَسُول ِ الله؛ آيا فرياد رسي نيست كه براي رضاي خدا به فرياد ما برسد؟ آيا مدافعي نيست كه از حرم رسول خدا (ص) دفاع كند؟»

و حر با شنيدن اين فرياد لرزه بر اندامش افتاد و در جواب «مهاجر بن اوس » كه ازحال او سؤال كرده بود، گفت : «به خدا سوگند كه من خود را ميان بهشت و جهنم مي بينم وبه خدا هيچ چيز را بر بهشت اختيار نمي كنم ، اگر چه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند.» و آن گاه ركاب بر اسب خويش زد و در حالي كه دو دست بر سر گذاشته بود، به خدمت امام شرف ياب شد و از عمل خويش اظهار ندامت نمود و پس از قبول توبه از طرف امام كه فرمود:«آري خداوند توبه ات را مي پذيرد، اكنون پياده شو» عرض كرد من سواره باشم ، بهتر است از اين كه پياده شوم تا پايان كارم به پياده شدن نينجامد.

آن گاه رخصت ميدان طلبيد وبا كمال آزادگي شربت شيرين شهادت را نوشيد.

غير از اين جلوه تابناك ، حافظه تاريخ بازگشت حدود سي و دو نفر از لشكريان عمربن سعد و پيوستن آنان را به سپاه امام ضبط نموده است . اين ها همه ، نشان از توفيق توبه و بازگشتي دارد در آن اوضاع دشوار كه قدرت تصميم گيري انسان در آن حال به حداقل مي رسد.