بازگشت

ايثار و فداكاري


عنصري كه در عاشورا حضور قطعي ، تاثير گذار و تعيين كننده دارد ايثار است .عشقي ملكوتي كه از رحمت الهي سرچشمه مي گيرد و بر تعلقات وجود فايق مي آيد و رشادت و فداكاري خلق مي كند.

جانبازان كربلا متوقع پيامدهاي دنيوي امر به معناي امور عادي نبودند و سنجش هاي وسوسه گر را بر وجود خود حاكم نكردند و اقدام هاي دليرانه را بر تحليل هاي خواص و افراد زيرك ترجيح دادند. انساني كه اين گونه گذشتي را بر وجود خود چيره ساخت ، دنيا را از چشم ديگر مي بيند، هستي بخش جهان هستي را با معرفتي فوق العاده مي شناسد. آدمي وقتي دعاي عرفه را كه نمودهاي بسيار عالي روح بزرگوار امام حسين (ع) است ، مي خواند متوجه مي شود كه اين فروغ شهادت چگونه مهيّاي آن فداكاري بي نظير در صحراي كربلا بوده و آن چنان ، جان خويش را در طبق اخلاص مي گذارد و با اشتياق به درگاه احديت نثار كند. هنگامي كه امام از مدينه بيرون آمد به خواص خاندان بني هاشم نوشت :

«من لحق بي استشهد و من تخلف لم يبلغ الفتح ؛ من راهي را برگزيده ام كه هر كس در اين مسير به من بپيوندد به شهادت مي رسد و آن كه چنين نكند (به من ملحق نشود) پيروزي را در آغوش نخواهد گرفت ».

به بيان ديگر اين حركت به پيروزي منجر مي شود، ولي بايد اين فتح از طريق ايثار و فداكاري و شهادت به دست آيد. اگر فردي تشخيص داد كه اين حركت به لحاظ وظيفه ديني و شرعي امر لازمي است ؛ بايد افشاگري كند و امت مسلمان را از خواب غفلت بيدار نمايد تا جهان اسلام مسير صحيح خود را بيابد؛ اگر چه به بهاي دادن جانش تمام شود.زنده ماندن و كشته شدن هدف نيست ، هدف مقدس بالاتر از اين چيزهاست . مصالح و منافع فردي و اجتماعي در بوته مقصدي والا ذوب مي شوند. امام خميني در اين باره فرموده اند:

«هر چه روز عاشورا سيد الشهدا (ع) به شهادت نزديك تر مي شد، افروخته تر مي شد و جوانان او مسابقه مي كردند براي اين كه شهيد شوند؛ همه هم مي دانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند.

مسابقه مي كردند آنها براي اين كه آگاه بودند كه ما آماده ايم كه اداي ِ وظيفه خدايي را بكنيم ، آمديم اسلام را حفظ كنيم ...».

به اعتقاد امام خميني اگر در ماجراي عاشورا فداكاري و ايثار وظيفه اي براي امام سوم تلقي مي گرديد، در پيش گرفتن اين روش در وضع كنوني عالم براي ما لازم است .اگر حفظ جان امام (ع) مجوزي براي سكوت و سازش نباشد، حفظ جان ديگران به طريق اولي مجوز خاموش ماندن و نخروشيدن بر عليه بيداد و ستم نخواهد بود. امام خميني تاكيد مي كند:

«مگر خون ِ ما، رنگين تر از خون سيد الشهدا است . چرا بترسيم از اين كه خون بدهيم ».

اين بيان ، تجلي والاي جرعه اي از كوثر عاشوراي حسيني و طنين خروش اعتراض آميز و ظلم ستيز و جهل سوز امام خميني است كه از شراب طهور قرآن و عترت سيراب گشته است و به سان زمزم هدايتي حيات بخش و چشمه زلال حماسه آفريني از فراز شخصيت عاشورايي او سرازير گرديده است .