بازگشت

عاشورا و فرهنگ شهادت


در ديد عاشوراييان ، حيات در محدوده تولد تا مرگ خلاصه نمي شود بلكه امتداد وجودي انسان به دامنه قيامت و ابديّت كشيده مي شود. با اين حساب ، فرزانه كسي است كه به سعادت دنيا بينديشد و نعمت ابدي را به برخورداري موقت اين دنيا ترجيح دهد. ازهمين ره گذر حمايت و ياري دين و اطاعت از ولي خدا، زمينه ساز سعادت ابدي است .شرافت در حمايت از حجّت خداست ، هرچند به كشته شدن در اين راه بينجامد.

حبيب بن مظاهر يكي از صاحبان اين ديد و بصيرت است . وقتي در كربلا ازامام (ع) اجازه مي گيرد كه به ميان قبيله خود (بني اسد) برود، آنان را به نصرت امام فراخواند و امام (ع) اجازه مي دهد. شبانه نزد آنان رفته ، مي گويد: «من بهترين چيزي كه هر كس آن را براي قوم خويش به ارمغان مي آورد براي شما هديه آورده ام ، دعوتتان مي كنم به نصرت پسر دختر پيغمبرتان .» پس ضمن ترسيم وضعيت كربلا و در محاصره بودن امام (ع) به آنان مي گويد: «در راه نصرت او از من اطاعت كنيد تا به شرافت دنيا وآخرت برسيد. به خدا سوگند هريك از شما در راه خدا در ركاب پسر پيامبر شهيد شويد. در درجات عالي همراه رسول خدا(ص) خواهد بود.» اين ديدگاه حبيب نسبت به حيات وشرافت ، معني بخشيدن به زندگي است . قرآن كريم از كساني كه با فداكاري ، جان خود رادر راه خداوند فدا مي كنند به عنوان وفاكنندگان به پيمان » و «صادق بر سر عهد الهي » يادمي كند: (من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه عليه ) اين است شرافتي كه شهيدان از آن برخوردارند و آگاه دلان عمري براي دست يافتن به آن لحظه شماري مي كنند.

اين شمه اي از فرهنگ شهادت در كربلا بود و حبيب بن مظاهر نمونه اي از آن بود.