بازگشت

يكي ديگر از درس هاي عاشورا در عرصه رفتار سياسي، درس عزّت است


امام حسين(ع) و ديگر عاشورائيان با گفتار و عمل خود به ما آموختند كه برخورد مسلمانان با يكديگر چه در داخل كشور و چه با خارج كشور بايد از موضع عزّت باشد. چرا كه در فرهنگ اسلامي، مسلمان عزيز است و هرگز نبايد تن به ذلت و خواري بدهد. ذلت و خواري با مسلماني قابل جمع نيست. بنابراين، مسلماني كه ذلّت را پذيرفته مسلماني اش كامل نيست. بر اين اساس دو نوع زندگي خواهيم داشت: زندگي ذليلانه و زندگي عزتمندانه. زندگي عزتمندانه در پرتو پذيرش ولايت خدا و اولياء خدا، و زندگي ذليلانه در پرتو پذيرش ولايت كفر و شرك و دشمنان خداست. همراهي و دوستي با دشمنان خدا نيز ذلت و خواري است. بر همين اساس قرآن كريم مي فرمايد:

«يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا عدوي و عدوكم اولياء؛ [1] .

اي مؤمنان، دشمن من و دشمن خود را به ولايت بر نگيريد.» عزّت در سخن و عمل همه عاشورائيان تجلي دارد، ولي در سخن و عمل امام حسين(ع) از همه بيش تر. همه اين بزرگواران مرگ با عزّت را زندگي و زندگي با ذلّت را عين مرگ مي دانستند. يكي از شعارهاي امام حسين(ع) در روز عاشورا اين بود: الموت خيرٌ من ركوب العار و العار خير من دخول النّار. [2] .

مرگ از پذيرش ننگ بهتر، و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است.» و نيز آن بزرگوار در روز عاشورا مي فرمود:

«اين ناكس پسر ناكس مرا به پذيرش يكي از دوكار ناچار كرده است.

يا شمشير كشيدن و كشته شدن و يا پذيرش ذلّت. ذلت از خاندان ما به دور است. هيهات كه ذلت و زبوني را اختيار كنم. نه خدا به ذلت من راضي است، نه رسول خدا و نه مؤمنان و نه دامن هاي پاكي كه مرا تربيت كرده اند. همچنين مردان غيرتمند و آزاده، كشته شدن را بر پيروي از انسان هاي پست ترجيح مي دهند.» [3] آري، امام حسين(ع) در دامن پدر و مادري تربيت شده است كه مرگ با عزّت را زندگي، و زندگي با ذلّت را عين مرگ مي دانست:

«فالموت في حياتكم مقهورين و الحياة في موتكم قاهرين.» [4] آن بزرگوار در جاي ديگري مي فرمايد:

«و الله لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لا افرّ فرار العبيد؛ [5] .

به خدا سوگند همانند افراد فرومايه تسليم شما نمي شوم و مانند بردگان نيز فرار نمي كنم.» عزّت حسيني به او اجازه نمي دهد كه براي اين كه چند روز بيش تر زنده بماند با فردي همانند يزيد بيعت كند. چرا كه بيعت با يزيد به معناي تأييد حكومت و كارهاي ناپسند او است. چنين كاري نه تنها شايسته آن امام همام كه حتي ياران او نيز نيست. در سخنان ياد شده، امام(ع) به ما مي آموزد كه در برابر غير خدا عزيز و سربلند باشيد و تنها در پيشگاه خدا متواضع باشيد. آن بزرگوار در جاي ديگر مي فرمايد:

«فاني لا اري الموت الّا سعادة و الحياة مع الظالمين الّا برما؛ [6] .

من در چنين محيط ذلت باري مرگ را جز سعادت و زندگي با اين ستمگران را جز رنج و نكبت نمي دانم.» سخنان و رفتار امام حسين(ع) و ديگر عاشورائيان درس است به همه شيعيان به ويژه كارگزاران نظام اسلامي و هشداري است به كساني كه خود را شيعه مي دانند ولي در اين حال خود را در اختيار غير خدا قرار داده و مرعوب و تسليم قدرت هاي بزرگ شده اند و ديگران را نيز به اين ذلّت فرا مي خوانند.


پاورقي

[1] ممتحنه، آيه‏1.

[2] مناقب ابن شهرآشوب، ج‏4، ص‏68؛ بحارالانوار، ج‏44، ص‏192، ج‏45، ص‏50.

[3] تحف العقول، 249.

[4] نهج البلاغه، ص‏51.

[5] بحارالانوار، ج‏44، ص‏191.

[6] تحف العقول، ص‏249، تاريخ طبري، ج‏4، ص‏305.