بازگشت

ابعاد بحث


عبرت هاي عاشورا، از دو زاويه درخور بحث و بررسي است: الف. از بعد تاريخي: از اين بعد محقّق با مطالعه و تحليل چند مقطع از تاريخ اسلام به علت يا علل اين فاجعه بزرگ دست مي يابد. چرا كه اين قيام بزرگ بدون مقدمه و زمينه قبلي نبود بلكه مقدمات بسيار از دير زمان زمينه هاي آن را فراهم كرده بود. بنابراين، اگر از اين بعد بخواهيم به اين رويداد نگاه كنيم بايد به حدود پنجاه سال پيش از آن برگرديم و پس از بررسي حوادث گذشته به تحليل روي كارآمدن يزيد و فاجعه عاشورا بپردازيم. ب. از بعد نظري: در اين جا به اصول و عواملي كه در اين رويداد نقش داشته اند بايد پرداخته شود. به ديگر سخن، در فرهنگ اسلامي، تعيين سرنوشت جامعه و تاريخ به دست انسان است:

«ان الله لا يغيّر ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم. [1] .

ذلك بان الله لم يك مغيراً نعمة انعمها علي قوم حتي يغيروا ما بانفسهم.» [2] جامعه و تاريخ همانند ديگر پديده ها داراي ضابطه و قانون است، و قوانين حاكم بر آنها همانند قوانين حاكم بر ديگر پديده ها ثابت و غير قابل تغيير است:

«و لن تجد لسنّة الله تبديلا.» [3] خداوند حتي به جامعه مؤمنان خطاب مي كند كه اگر آنان از ايمان خويش روي برگردانند طولي نخواهد كشيد كه گروهي را جايگزين آنان خواهد كرد. [4] بر اين اساس پيدايش، بقا، رشد و حركت و نابودي جوامع در گذشته و حال و آينده پيرو اصول و قانونهايي است كه با دقت در منابع و متون ديني مي توان به پاره اي از آن ها و يا همه آن ها دست يافت. در اين گفتار، در صدد بيان و تشريح اين اصول نيستيم، بلكه مي خواهيم با مطالعه تاريخ، اصولي و عواملي را كه سبب رويداد عاشورا شده اند شناسايي كنيم. در اين نگاه هر چند مطالعه و تحليل مقاطع گذشته تاريخ در پنجاه سال پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) براي پژوهش گر لازم است ولي طرح همه آن ضرورتي ندارد، پژوهش گر از آن تحقيقات در اين نگاه بهره مي گيرد. هر چند هر دو نگاه مفيد درس آموز است، ولي در اين پژوهش حادثه كربلا را از نگاه دوّم مورد بحث قرار مي دهيم، يعني به پاره اي از اصول و عواملي كه زمينه ساز حادثه عاشورا شده اند اشاره خواهيم كرد. 4. از قيام عاشورا تحليل هاي گوناگوني ارائه شده است. يكي آن است كه عاشورا از اسرار الهي و تكليفي ويژه براي امام حسين(ع) بوده است و هيچ فرد و يا معصوم ديگري چنين وظيفه اي نداشت است. [5] اگر اين تحليل را بپذيريم، سخن گفتن از عاشوراهاي ديگر و همچنين درس و عبرت گيري از رويداد عاشورا در ابعاد گوناگون از جمله در عرصه رفتار سياسي بي معني خواهد بود، چرا كه وظيفه اختصاص مجالي براي الگوبرداري باقي نمي گذارد. ولي اين تحليل از سوي متفكران اسلامي، از جمله شهيد مطهري به عنوان يكي از تحريف هاي معنوي عاشورا نقد و ردّ شده است. [6] امّا در تحليل هاي ديگر حركت و قيام امام(ع) مي تواند الگو و سرمشق هر مسلماني به ويژه رهبران جامعه باشد. همان گونه كه خود آن حضرت خواستار آن بوده اند: «و لكم فيّ اسوة». [7] بنابراين، قيام امام حسين(ع) از ابعاد گوناگون مادّي و معنوي، فردي و اجتماعي، اخلاقي، سياسي، نظامي، فرهنگي مي تواند الگو و سرمشق باشد. و در نتيجه استنتاج سنّت ها و قواعدي از اين حادثه در وضعيتي همانند وضعيت روزگار امام حسين(ع) امكان پذير خواهد بود.


پاورقي

[1] رعد(13)، 11.

[2] انفال، 54.

[3] احزاب(33) آيه 62؛ فاطر(43) آيه 35؛ فتح(48) آيه‏23.

[4] مائده آيه 54.

[5] ناسخ التواريخ، سپهر، ج‏1، ص‏266، جواهر الکلام، ج‏21، ص‏25.

[6] حماسه حسيني، شهيد مطهري، ج‏1، ص‏78 - 77، صدرا.

[7] تاريخ طبري، ج‏4، ص‏304.