بازگشت

دنيازدگي


بسياري از مردم مي خواهند زندگي كنند، و امور زندگي آنان تأمين گردد، و خود و خانواده شان را حفظ و تأمين كنند

تلاش مي كنند تا رفاه خود و خانواده شان را فراهم آورند.

سعي دارند تا خانه و مغازه و سرمايه و كسب و كار قابل توجهي به دست آورند

چون اصالت را به دنيا دادند براي آنها فرقي نمي كند چه كسي بايد حكومت كند؟ امام بحق، در چهار چوب وحي الهي؟

يا شراب خواري از آل ابي سفيان با روشهاي شيطاني!!

آنچه براي اين دسته از مردم مهم است و سرنوشت ساز مي باشد،


منافع زندگي، و استرحت و رفاه، و لذت بردن از دنياست

مردم كوفه به امام حسين عليه السلام نامه نوشتند، طومارها امضاء كردند، اما تا ديدند رفتن به كربلا و حمايت كردن از فرزند پيامبر عليه السلام خطرناك است، و براي دنياي آنها فايده اي ندارد سكوت كردند همه چيز را ناديده گرفتند، به همه ي قراردادها و پيمان نامه ها پشت پا زدند

بلكه برخي از آنان در لشكر عمر سعد براي همكاري و گرفتن حقوق حاضر شدند كه امام در سخنرانيها نام برخي از آنان را مطرح فرمود.

روانشناسي اين دسته از مردم را حضرت اباعبدالله عليه السلام در يك سخن افشاگرانه آشكارا بيان فرمود كه: الناس عبيد الدنيا، والدين لعق علي السنتهم و اذا محصو بالبلاء قل الديانون

(مردم برده دنيا هستند، و دين بازيچه زبان آنان است، پس آنگاه كه با مشكلات و سختي ها آزمايش گردند، دينداران واقعي اندكند)