بازگشت

مشكلات اجتماعي و ديدگاهها


هر جامعه اي و هر مجتمع انساني دچار انواع مشكلات است، و همواره از طرف قدرتمندان، زورمندان و استعمارگران خطر يورش و انواع تهاجمات وجود دارد از تهاجم ابتدائي گذشته، تا تهاجم نظامي كلاسيك قرن اتم.

زيرا قدرتهاي بزرگ مي خواهند حكومت كنند، سرمايه هاي ملت ها را تاراج كنند، و كسي در برابرشان مقاومت نكند

همه مي پرسند چه بايد كرد؟

چگونه بايد امنيت اجتماعي را تأمين، و جواب انواع تهاجمات دشمن را داد؟

برخي مي گويند:

چون دشمن نيرومند است چاره اي جز سكوت نيست

و برخي ديگر معتقدند:

حالا كه نمي شود مقاومت كرد، بايد با اهداف دشمن هماهنگ شده و منافع را به دست آورد.

بعضي مي گويند:

چون مقاومت نتيجه اي جز مرگ ندارد بايد با دشمن همكاري كرد و دست از مخالفت برداشت

گر چه همه آرزوي مبارزه نيز داشته باشند اما آن را غير ممكن مي پندارند، و مي گويند:


كاري نمي توان كرد، اميدي نمي توان داشت، و روزنه ي اميدي وجود ندارد

فكر مبارزه را در سر نمي پرورانند چه رسد به طرح و برنامه مبارزاتي ريختن

بخود اجازه فكر كردن، مقاومت كردن نمي دهند چه رسد به جمع آوري امكانات، و بيدار كردن افكار مردم

از اين رو همواره در خط ذلت و خواري به انواع مفاسد آلوده مي گردند، و در همكاري با ستمكاران به انواع جنايتهاي وحشت آور روي مي آورند، و عذر آنان اين است كه چاره اي ندارند.

كه علل و عوامل ذلت پذيري و سكوت و بي تفاوتي را مي توان در مواردي به ارزيابي گذاشت مانند: