بازگشت

عاشورا و حمايت از قرآن


چون از سقيفه تا عاشورا در انزواي قرآن كوشيدند.

و ارزشهاي قرآني را ترك گفتند

جاهليت قبل از اسلام را زنده ساختند.

همه ي تلاش عترت پيامبر صلي الله عليه و آله بر آن بود كه:

قرآن را مطرح كنند.

و از دستورات قرآن حمايت نمايند.

و مسئوليت هاي عمومي در حفظ قرآن را تبليغ نمايند.

زيرا كه:

- وظيفه مسلمانان، عمل كردن به دستورات قرآن است

- وظيفه ي رهبري مسلمين نيز اجراي احكام، و دستورات قرآن مي باشد.

حضرت اباعبدالله عليه السلام در دوران صلح و حكومت الهي برادرش حضرت مجتبي عليه السلام و پس از شهادت آن مظلوم در موارد گوناگوني شاهد بود كه معاويه و كارگزاران فاسد او تنها چيزي را كه مراعات نمي كنند، احكام قرآن است

در سخنرانيهاي افشاگرانه در مدينه، در مراسم حج و مني اين خطر را مدام مطرح مي فرمود كه:

دستورات قرآن متروك مانده است

احكام قرآن تعطيل شده است

و راه چاره اي وجود نداشت، يا صلاح نبود كه چاره سازي فرمايد


وقتي خبر مرگ معاويه را شنيد و دانست كه يزيد فاسد شراب خوار مي خواهد بر مسند خلافت مسلمين تكيه زند، فرمود:

و علي الاسلام السلام

(يعني اسلام را بايد بدرود گفت كه ديگر أثري از آن باقي نخواهد ماند)

زيرا معاويه با آنكه باطل بود اما تا حدودي براي استقرار حكومت استحماري خود ظواهر را رعايت مي كرد و مخفيانه شراب مي خورد

اما هم اكنون يزيد به قدرت رسيده است كه منكرات را آشكارا مرتكب مي شود

ديگر احكام دين، و قرآن كريم آماج حملات و يورش ها قرار خواهند داشت، و همگان در انزواي قرآن خواهند كوشيد

امام حسين عليه السلام در سخنرانيهاي پرشور مكه

در رهنمودهاي بين راه «مكه تا كربلا»

در نامه هاي فراوان و افشاگرانه به يمن، به بصره، به بني هاشم در مدينه، در نامه به مردم كوفه، و در سخنرانيهاي روز عاشورا، يكي از اهداف مهم نهضت خود را «زنده نگهداشتن احكام قرآن» معرفي مي فرمايد

و عدم لياقت و علل ناحق بودن يزيد، و مصيبت بار بودن حكومت او را در متروك گذاشتن احكام قرآن، مي شناساند كه فرمود:

و ما الامام الا العمال بالكتاب

(امام نيست جز آنكس كه به قرآن عمل نمايد)

و در اولين سخنراني در آغاز ورود به سرزمين كربلا بين لشگريان


خود و حر فرمود:

الا و ان هؤلاء قدلزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان، و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود، و استأثروا بالفي ء، و احلوا حرام الله، و حرموا حلاله

(اي مردم آگاه باشيد كه كارگزاران بني اميه، اطاعت خدا را ترك و از شيطان پيروي مي كنند، فساد را آشكارا، و حدود الهي را تعطيل كردند، و سرمايه ها و مالياتها را بخود اختصاص دادند، حرام خدا را حلال، و حلال خدا را حرام كردند) [1] .

يعني همه جا زنده نگهداشتن قرآن را به عنوان يكي از پيامهاي عاشورا مطرح مي فرمود، و كنار زدن تهاجمات بني اميه به ساحت قدس قرآن را وظيفه مي دانست

و در فريادها و هشدارها به وجدانهاي خفته بانگ مي زد كه:

آيا نمي بينيد:

احكام قرآن را تعطيل كرده اند؟

تا زنده بود، با نامه و تذكر و سخنراني و سپس در عمل با شمشير و جهاد و پيكار از قرآن حمايت كرد

و آنگاه كه به شهادت رسيد، سر بريده ي حضرت اباعبدالله عليه السلام در بازار كوفه و مجلس يزيد قرآن خواند

و قرآن را مطرح كرد


و هشدارهاي قرآن را به گوش فاسدان مغرور رساند

تا نپندارند كه نور خدا خاموش شدني است



پاورقي

[1] تاريخ طبري ج 3 ص 300 -و- کامل ابن‏أثير ج 3 ص 280 -و- مقتل خوارزمي ج 1 ص 234 -و- انساب‏الأشراف ج 3 ص 171.