بازگشت

تلاشهاي فراوان براي انزواي سنت


منافقان چند چهره، قريش زخم خورده، احزاب سياسي در انزوا فرو


رفته، تشنگان قدرت و منتظران فرصت، نفوذيهاي مشرك، يهودي زاده هاي بظاهر مسلمان، [1] در دوران زندگاني رسول خدا صلي الله عليه و آله هر چه توانستند، توطئه كردند، دروغ گفتند، و به دروغ مباحثي را به آن حضرت نسبت دادند، و سعي در تحريف و دگرگوني ارزشها كردند.

و چون در آن روزگاران ارتباط جمعي پيشرفته اي وجود نداشت، بسياري از قبائل دوردست و مردمي كه دور از مدينه زندگي مي كردند را فريب دادند، منحرف ساختند كه پس از گذشت زمان و اطلاع اصحاب، اصلاح مي گرديد.

رسول خدا صلي الله عليه و آله در دوران زندگي خويش اينگونه تحريف ها، و دروغ پردازيها دلخون بود و بارها هشدار داد، و مردم را از منحرفان دروغ پرداز ترساند، تا با آگاهي و واقع نگري پاسدار اسلام ناب باشند، و سنت و سيرت او را همانگونه كه هست و تحقق پذيرفت عمل كنند، و تبليغ نمايند، كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:

ان في أيدي الناس حقا و باطلا، و صدقا و كذبا، و ناسخا و منسوخا، و عاما و خاصا، و محكما و متشابها،


و حفظا و وهما، و لقد كذب علي رسول الله صلي الله عليه و آله علي عهده، حتي قام خطيبا، فقال: «من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار»

و انما أتاك بالحديث أربعة رجال ليس لهم خامس:

رجل منافق مظهر للايمان، متصنع بالاسلام، لا يتأثم و لا يتحرج، يكذب علي رسول الله صلي الله عليه و آله متعمدا، فلو علم الناس أنه منافق كاذب لم يقبلوا منه، و لم يصدقوا قوله، و لكنهم قالوا: صاحب رسول الله صلي الله عليه و آله رآه، و سمع منه، و لقف عنه، فيأخذون بقوله، و قد أخبرك الله عن المنافقين بما أخبرك، و وصفهم بما وصفهم به لك، ثم بقوا بعده، فتقربوا الي أئمة الضلالة، و الدعاة الي النار بالزور و البهتان، فولوهم الأعمال، و جعلوهم حكاما علي رقاب الناس، فأكلوا بهم الدنيا، و انما الناس مع الملوك و الدنيا، الا من عصم الله، فهذا أحد الأربعة.

(آنچه در بين مردم شايع است هم احاديث حق است و هم باطل، هم راست و هم دروغ، هم ناسخ و هم منسوخ، هم عام و هم خاص، هم محكم و هم متشابه. هم احاديثي است كه بخوبي حفظ شده و هم رواياتي كه طبق ظن و گمان روايت گرديده است.

در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله آن قدر به آن حضرت دروغ بسته شد كه به پاخاسته خطبه خواند و فرمود:

«هر كس كه عمدا به من دروغ ببندد جايگاه خويش را در


آتش جهنم بايد انتخاب كند!»

همانا افرادي كه نقل حديث مي كنند، چهار دسته اند و پنجمي نخواهند داشت:

نخست منافقي كه اظهار ايمان مي كند، نقاب اسلام را به چهره زده، نه از گناه باكي دارد، و نه از آن دوري مي كند.

و عمدا به پيامبر صلي الله عليه و آله دروغ مي بندد، اگر مردم مي دانستند كه اين شخص منافق و دروغگو است، از او قبول نمي كردند، و تصديقش نمي نمودند اما مي گويند:

وي از صحابه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله است؛ پيامبر را ديده، از او حديث شنيده، و مطالب را از او دريافت كرده است، به همين دليل به گفته اش ترتيب اثر مي دهند.

در حالي كه خداوند شما را از وضع منافقان آنچنان كه بايد آگاه ساخته، و چنانكه لازم بوده اوصاف آنان را براي شما برشمرده است، (اين منافقان) پس از پيامبر صلي الله عليه و آله به پيشوايان گمراه، و داعيان دوزخ، با دروغ و بهتان تقرب جستند، پيشوايان گمراه نيز به اينها ولايت و رياست بخشيدند، و آنان را حاكم ساختند، و به گردن مردم سوار نمودند، كه به وسيله اينها به خوردن دنيا مشغول شدند؛ مردم هم معمولا همراه سلاطين و دنيا هستند؛ مگر كسي كه خداوند او را محفوظ دارد. اين يكي از آن چهار


گروه.) [2] .

كودتاگران قدرت طلب

پس از رسول گرامي اسلام، تمام قدرت و امكانات خود را بكار گرفتند تا:

الف - سنت و سيرت پيامبر صلي الله عليه و آله را منزوي و متروك بگذارند.

ب - و اسلام و قرآن را بدون سنت، در كليات آن نگهدارند.

تا بتوانند، تفسيرهاي دروغين، و برداشتهاي انحرافي خود را به نام اسلام، بر مردم تحميل كنند، و با سياست مذهب عليه مذهب، از درون، دين را بي اعتبار سازند، و براي رسيدن به اين سياست شيطاني از روشهاي گوناگوني استفاده نمودند مانند:

1- حفظ و نقل روايات را كه بخش عظيمي از سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله را تشكيل مي داد ممنوع اعلام نموده و با شعار:

حسبنا كتاب الله

(قرآن ما را بس است)

احاديث را جمع آوري و سوزاندند.

2- در بسياري از مواضع، به انكار رفتار و اعمال رسول خدا صلي الله عليه و آله روي آوردند و با انواع دروغ ها، تحريف ها، آنچه را خواستند و دوست داشتند به مردم تحميل كردند

و اگر كسي افشاگري مي كرد، و به رفتار واقعي رسول خدا عمل مي نمود دچار انواع شكنجه ها مي شد.

3- پس از آن كه زمينه هاي مناسب را پديد آوردند، و عترت رسول


خدا صلي الله عليه و آله را به انزوا كشاندند، و ديگران را به سكوت و سازش وادار ساختند، بدون هرگونه ترس و واهمه اي به جعل احكام، و تحريف انديشه ها، و تغيير دين و حلال نمودن حرام، و حرام كردن برخي از حلال، همت گماشتند. [3] .

و در دروغ پردازي و جعل و تحريف با يكديگر هم دست و هم داستان شدند كه اگر نبود حضور مستقيم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و عترت رسول خدا صلي الله عليه و آله، امروزه از اسلام ناب محمدي، و از احكام اصيل دين خبري نبود.

كه امام علي عليه السلام مي فرمايد:

و تواخي الناس علي الفجور، و تهاجروا علي الدين، و تحابوا علي الكذب، و تباغضوا علي الصدق

(مردم در فساد و جنايت دوست و هم داستان شدند، و از دين خدا فاصله گرفتند، و بر دروغگوئي پيمان دوستي بستند، و از راستگوئي ناخشنودند) [4] .

با اينكه در روزگاران امام عليه السلام هنوز بني اميه حاكميت مطلق را بدست نياورده بودند و آن سه حاكم كودتائي تا حدودي سعي داشتند كه تظاهر به اسلام نمايند آن همه از تحريفها، دگرگونيها، مسخ ارزشها، حلال كردن حرام ها، و حرام نمودن حلال ها صورت پذيرفت كه امام عليه السلام روزگار


خود را اينگونه مي شناساند:

ايها الناس! انا اصبحنا في دهر عنود، و زمن كنود، يعد فيه المحسن مسيئا و يزداد الظالم فيه عتوا [5] .

(اي مردم! ما در روزگاري به سر مي بريم كه كينه توز و كفران كننده ي نعمت هاست كه نيكوكار را بدكار مي شمارند، و بر سركشي ستمكاران مي افزايند)

- در حكومت 25 ساله ي سه حاكم كودتائي، انواع دگرگونيها سازمان يافت

- تبعيضات نژادي بخصوص در زمان عمر تقويت شد، و روح ناسيوناليستي عرب رواج يافت

- بسياري از حلال ها حرام و حرام ها حلال اعلام شد كه عمر رسما برخي از حلالها را با زور و تهديد و بدون دليل حرام اعلام كرد و گفت:

اگر كسي انجام دهد گردن او را مي زنم

و نسبت به حج تمتع و متعه، كه رسول خدا صلي الله عليه و آله بارها در مراسم حج بگونه تمتع انجام داده بود گفت:

شيئان محللتان انا احرمهما

(دو چيز تا ديروز حلال بود كه من آن را حرام اعلام مي كنم) [6] .

- ارزشهاي جاهلي دوباره زنده و تقويت شد.

- بني اميه و ديگر منافقان نفوذي قدرت را بدست گرفتند.


- روح رفاه زدگي و دنياپرستي همگان را فراگرفت.

- تفسيرهاي دروغين، و اظهارنظرهاي انحرافي همه جا مطرح شد. كه با توجه به مسخ ارزشها، و رشد انحرافات و خرافات، به ژرفاي پيام عاشورا بيشتر توجه مي كنيم كه فرمود:

(قيام كرده ام تا به سنت و سيرت جدم رسول خدا، و پدرم حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام عمل كنم).

كه تنها راه حفظ اسلام و نجات جامعه، زنده نگهداشتن راه و رسم رسول خداست.


پاورقي

[1] برخي از يهوديان شکست خورده که در تهاجم نظامي موفق نشدند ضربه‏ي کاري بر اسلام وارد سازند، با سياست دوروئي و نفوذ، درون صفوف مسلمين وارد شده و از درون ضربه زدند، حکم پدر مروان يهودي بود و در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله تبعيد گرديد اما پسر او مروان در حکومت عثمان با شيوه‏هاي «نفوذ و ضربه» داماد عثمان و سپس امور سياسي و اجتماعي و اقتصادي خليفه را بدست گرفت و هر چه خواست انجام داد و با نقشه‏هاي حساب شده پس از معاويه خود خليفه مسلمين شد، و چهار فرزند او نيز قدرت و حکومت اسلامي را تا سالهاي طولاني در دست داشتند و روزهاي خونيني را به امت اسلامي تحميل کردند.

[2] خطبه 210 نهج‏البلاغه معجم المفهرس.

[3] عبدالفتاح عبدالمقصود، استاد دانشگاه الأزهر مصر، در کتاب امام علي عليه‏السلام در بخش مربوط به بررسي دوران عمر مي‏نويسد: شخصا در دوران حکومت خود 94 حلال اسلام را حرام اعلام کرد و آنان را که اطاعت نکردند، مجازات نمود که يکي از آنها حرمت متعه و حج تمتع است.

[4] خطبه 108 نهج‏البلاغه معجم المفهرس.

[5] خطبه 1 / 32 نهج‏البلاغه معجم المفهرس.

[6] امام علي عليه‏السلام نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود، فصل زندگاني عمر.