بازگشت

روشهاي مقابله با دين


دشمنان اسلام با تمام قدرت و امكانات، در آغاز با سياست برخورد مستقيم و سركوبي مسلمين برخاستند اما موفق نشدند، و خداوند در تمام جنگها، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله را پيروز گردانيد.

چون روشهاي نظامي و برخوردهاي مستقيم را بي فايده ديدند، به استحمار فكري مردم، به اغفال مغزها و انديشه ها، به انحراف افكار عمومي، و فريب دادن فكرها و دل ها همت كردند.

- سياست نفوذ و ضربه را در پيش گرفتند

- به ظاهر مسلمان شده تا در فرصت مناسب از درون تهاجم كنند.


- به شيوه هاي غير نظامي روي آوردند

- سياست «مذهب عليه مذهب» را تدارك ديدند.

- با شعار طرفداري از دين به نابودي دين فكر كردند.

- براي انزواي مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله مسجد ضرار ساختند. [1] .

- براي انزواي عترت پيامبر صلي الله عليه و آله گفتند:

فقط قرآن خدا ما را كافي است [2] .

- به بهانه حفظ وحدت، بخشنامه كردند كه احاديث را جمع آوري و بسوزانند [3] .

- به بهانه ي اصلاح دين، بسياري از حلال را حرام و حرام را حلال اعلام كردند كه تا زمان حضرت اباعبدالله عليه السلام بتدريج خطرات فراواني اصالت دين را تهديد مي كرد

- در زمان اولي و دومي و سومي بسياري از حلال ها، حرام اعلام شد.

- خرافات فراواني به نام اسلام رواج يافت

- فرقه هاي به ظاهر اسلامي رشد كردند.

دگرگونيهائي در احكام اسلام با سياست معاويه و هوا پرستان بني اميه پديد آمد.

- ارزشهاي دين در دوران حكومت معاويه به ضد ارزشها تبديل


شد.

- شرابخواران باده بر دست با نام خليفه ي رسول خدا حكومت كردند.

- فاسدان بي پروا به تبيين احكام دين روي آوردند.

- يهودي زادگان منافق و منتظر فرصت، با نام دين سخن مي گفتند و با حال مستي در محراب عبادت به نماز جماعت مي ايستادند

- تفسير صحيح آيات قرآن ممنوع گرديد كه معاويه به ابن عباس در سفر به مدينه گفت، قرآن را بياموز و بخوان، اما تفسير نكن

- جاهليت گذشته، اين بار با آب و رنگ به ظاهر اسلامي بازگشته بود.

و دين در اسارت هواپرستي هاي بني اميه بود، هر گونه كه مي خواستند، و صلاح مي ديدند آن را مي آموختند، و مطرح مي كردند.

از يك طرف دين در اسارت هواپرستان قريش و بني اميه بود

و از طرفي ديگر حاميان دين در انزوا و سكوت روزگار مي گذراندند

- چه بايد مي شد؟

- چه كسي بايد برخيزد؟ و هشدار دهد؟

- خطرات جدي أساس و بنيان دين را تهديد مي كرد.

اينجاست كه نقش «عاشوراي حسيني» را مي توان به درستي درك نمود امروزه در جهان معاصر، در مراكز آموزشي كشور اسلامي ما، در كنار درياي خون شهيدان، هنوز هم روشنفكران تاريك دل را مي نگريم كه آگاهانه و ناآگاهانه، اصل تداوم اصالت دين را هدف قرار داده اند و همان روش ها و تفسيرها و ابزار مقابله با دين را كه سردمداران بني اميه بكار گرفته بودند، بكار مي گيرند، اما با آب و رنگ متناسب با جهان امروز كه


به بهانه ضرورت اصلاح دين!! [4] .

به بهانه ضرورت تطبيق دين با علم روز!!

به بهانه ضرورت جهان پسندانه شدن اسلام!! (دين را بگونه اي بازسازي كنند كه غرب بپذيرد) [5] [6] .

به بهانه پويائي و تازه ماندن اسلام!!

به بهانه مبارزه با خرافات!!

به بهانه رواج اسلام راستين، اسلام انقلابي، اسلام علمي!!

به بهانه انطباق دين با وجدان عصر!!

و ديگر بهانه هاي مطرح نشده:

به دگرگوني و بازسازي دين پرداختند.

به «قبض و بسط شريعت» دل سپردند و شريعت را اسير تئوريها ساختند.

به تطبيق اسلام با مكاتب غربي همت گماشتند كه

- اومانيسم اسلامي

- اگزيستانسياليسم اسلامي

- دياليك تيك توحيدي

- پراگماتيسم اسلامي

نوشتند و شعار دادند كه اگر اسلام با امضاء اين گونه از مكاتب در جهان معاصر مطرح شود:

غرب پسندانه خواهد بود


و وجدان عصر نيز آن را قبول خواهد كرد

و همه ي آنها از سال 1320 ش تاكنون، از ميرزا ملكم خان تا روشنفكران معاصر، همه بر اين باورند كه اسلام را بدون تطبيق و التقاط، بدون فبض و بسط نمي شود باور داشت و در جهان معاصر مطرح نمود

كه همواره علماء آگاه حوزه هاي علميه ي شيعه، تهاجمات آنان را پاسخ داده و پاسدار هميشه بيدار مرزهاي انديشه ديني بودند. [7] .


پاورقي

[1] که به دستور پيامبر صلي الله عليه و آله خراب شد.

[2] عمر شعار مي‏داد حسبنا کتاب الله.

[3] عائشه مي‏گويد در منزل ما 500 حديث مکتوب بود که پدرم ابابکر آنها را در حياط منزل سوزاند کتاب شيعه در اسلام ص 11 و کنزالعمال ج 5 ص 237.

[4] روشنفکران مشروطه و فراماسونرهاي وابسته امثال کسرويها و تقي‏زاده‏ها.

[5] روشنفکران مشروطه و فراماسونرهاي وابسته امثال کسرويها و تقي‏زاده‏ها.

[6] روشنفکران معاصر.

[7] براي اطلاع بيشتر به کتاب مذهب روشنفکري و باورهاي روشنفکران، مؤلف مراجعه کنيد.