بازگشت

محدوديت نيروي انساني


«او سيدالشهدا - سلام الله عليه - تكليف مي ديد براي خودش كه بايد او با اين قدرت مقاومت كند و كشته بشود تا به هم بخورد اين اوضاع، تا رسوا بكند اين قدرت را بافداكاري خودش و اين عده اي كه همراه خودش بود... در عين حالي كه حسب قواعد معلوم بود كه يك عدد اينقدري نمي تواند با آن عده اي كه آنها دارند مقابله كند... [1] .

«آنچه كه سيدالشهداء عمل كرد و آن ايده اي كه او داشت و آن راهي كه او رفت و آن پيروزي كه بعد از شهادت براي او حاصل شد، به مردم روشن كنند و بفهمانند به همه كه مسئله مجاهده در راه اسلام آن است كه او كرد. مي دانست كه با يك عده قليل كمتر از صد نفر نمي شود مقابله با يك همچو ظالمي داراي همه چيز كرد.» [2] .

«امام حسين (ع) نيروي چنداني نداشت و قيام كرد.» [3] .

«تكليف ماها را حضرت سيدالشهدا معلوم كرده است، در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد.» [4] .

«حضرت سيدالشهدا تعليم كرد كه در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان چه جور باشد و بايد آنهايي كه در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بكنند. كيفيت مبارزه را، كيفيت اينكه مبارزه بين يك جمعيت كم با جمعيت زياد بايد چطور باشد.» [5] .


پاورقي

[1] صحيفه‏ي نور - ج4 ص 15.

[2] همان - ج 17 - ص 61.

[3] همان - ج 1 - ص 174.

[4] همان - ج 17 - ص 59.

[5] همان - ج 17 - ص 61.