بازگشت

تقدير الهي و اختيار انسان


انسان اراده مي كند و سعادت و شقاوت خويش را با اراده خود مي سازد، دير يا زود به ديار ساخته و پرداخته اعمال ارادي خويش وارد شده تا ابد ساكن و مقيم مي شود، حكمت الهي انسان را چنين ساخته و برايش چنين خواسته است.

انسان در عين اختيار داري عنصري مقدرات جهان و نظام آفرينش است.

اعمال ارادي انسان صحنه هايي را مي آفريند كه مالك و مدبر آن خداي جهان است، و اين تضادي با مختار بودن انسان ندارد. انسان در آن مورد اختيار داشته و مستحق ثواب و عقاب آن مي شود، احساسي دروني و وجدان به صدق اين گفتار گواهي مي دهد، اما مجموعه اعمال انسان و شرايط محيط به خداوند نسبت داده مي شود.

شبي كه فردايش حسين عليه السلام از مكه به سوي عراق خارج شدند، طي مكالمه اي به برادرشان محمد حنفيه كه آن حضرت را از اين كار برحذر مي داشت فرمودند: رسول خدا صلي الله عليه و آله را ديدم كه فرمود: يا حسين اخرج الي العراق فان الله شاء أن يراك قتيلا فقال محمد بن حنفيه: فما معني حملك هؤلاء النساء معك و أنت تخرج علي مثل هذا الحال؟ فقال: ان الله شاء أن يراهن سبايا. [1] .

شكل گرفتن عاشورا به مشيت الهي بود. سيدالشهداء شبي مهلت خواستند تا به دعا و عبادت بگذرانند. ابعاد گوناگون اين واقعيت در جاي خود محفوظ مي ماند.. اما تقدير الهي كه بايد روز عاشورا مقتل حسين شود، با اين اراده اي كه آن حضرت فرمود و از دشمن خواست كه شبي مهلت داده شود و موافقت دشمن با تأخير و مهلت محقق مي شود. اگر شهادت اهل البيت در غروب تاسوعا كه دشمن به خيمه گاه هجوم آورد صورت مي گرفت، شايد محتواي شهادت و فداكاري و ايثار تفاوتي نمي كرد. اما ديگر صحنه هاي فداكاري اصحاب و جوانان بني هاشم و درسهاي ايثار حضرت ابوالفضل - عليه السلام - به آن شكل ظهور نمي نمود. اين است چهره اي از عاشورا از ديدگاه ناتوان ما.

چه مي دانيم كه عاشورا چه بود؟! اما اينقدر مي دانيم كه شب عاشورا هم شب عبادت و راز و نياز با خدا بود، هم شب اعلام وفاي دوستان و شكوفايي محبتها و ايثارها. روز عاشورا آفتابش هم تشنگي را شدت بخشيد و آنچنان را آنچنان تر و امتحان را دشوارتر ساخت، هم صحنه عاشورا را در برابر نظاره گران روشن ساخت. مهلتي كه سيدالشهدا خواستند آن شب و روز را در پي داشت.

مثال ديگر اين كه:

خيمه هاي حضرت ابي عبدالله به فرمان مبارك آن حضرت چنان ترتيب داده شد كه هجوم دشمن از يك سمت باشد، بنابراين ياوران آن حضرت تك تك به ميدان مي آمدند و هر كدام صحنه اي از ايمان و فضيلت مي ساختند و صفحه اي از ارزشهاي تحويل گزارشگران تاريخ مي دادند.

مثال ديگر از رفتار بندگان خدا كه در كار بندگي بودند و خداوند رفتار آنان را اسباب جريان مقدرات قرارداد، دعاهاي امام زين العابدين - عليه السلام - بود كه او در نيايش خداوند بود و خداوند در كار مقتدا ساختن زين العابدين و زينت بخشيدن جهان عبادت به علي بن الحسين و تحقق بخشيدن آثار اجتماعي و سياسي آن دعاها و راز و نيازها.

سير حرم ابي عبدالله عليه السلام تا كوفه و شام و صحنه هاي آن هم هر گوشه آن شعري است برازنده خامه تقدير.

و چه لطيف سروده يكي از شعراي امروز در يك رباعي كه بيت اول و نام شاعرش يادم نيست:

و مقصودش حضرت سيدالشهدا است آنجا كه مي گويد:

چون شاعر چيره اي كه از آغاز سخن پايان سرود خويش را مي دانست.

اكنون در انديشه چنين سيري در جهان عاشورا نبودم. اكنون هم جز اشاره به يكي دو مثال فرصت بيان، بلكه توانايي درك اين حقيقت بزرگ را ندارم.

خداوند جهان، صورتگر انسان واقعه عاشورا است، كسي كه نقشهاي زيباي آفرينش ابداعات اوست و نقاشان چيره دست از الهاماتي كه از آفرينشهاي او گرفته اند، قدم فراتر نمي نهند.


پاورقي

[1] بحار 464: 44.