بازگشت

كلامي از فاطمه ي زهرا


شب پنجم

بسم الله الرحمن الرحيم

السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك

الهي تول امورنا بحسن كفايتك يا من يتولي الصالحين

قالت فاطمة عليها السلام: «ان كنت تعمل بما امرناك و تنتهي عما زجرناك عنه فانت من شيعتنا والا فلا.. قالت ان شيعتنا من خيار اهل الجنة كل محبينا و موالي اوليائنا و معادي اعدائنا و المسلم بقلبه و لسانه لنا، ليسوا من شيعتنا اذا خالفوا و امرنا و نواهينا». [1] .

محبت، تشيع و ولايت يك رتبه و يك حد ندارد.حتي خود محبت يك حكم و يك رتبه ندارد.محبت به كسي اگر با تولي و تبري همراه باشد، اگر با تسليم در قلب و تسليم در زبان همراه باشد، هنوز تا تشيع فاصله دارد، گرچه حدي از ولايت را داشته باشد.تشيع بالاتر از محبت و بيشتر از تولي و تبري و تسليم قلبي و لساني، به تبعيت و اطاعت در عمل نياز دارد.حد تشيع در اطاعت و تبعيت است و حد ولايت در تبري و تولي و تسليم و حد محبت بسيار گسترده تر و فراخ تر است و شكل هاي گوناگون محبت به خاطر خدا و يا به خاطر كرامت و جمال و كمال را در بر مي گيرد.مثل محبت آن جوان انصاري كه هر روز به ديدار


مي آمد و چشم از رسول صلي الله عليه و آله پر مي كرد و رسول صلي الله عليه و آله به خاطر او كه بيشتر توشه بردارد، سر را بالا مي آورد تا آن روز كه آمد و رفت و دوباره بازگشت.رسول صلي الله عليه و آله از او پرسيد؛ چه شد كه امروز دو بار آمدي؟ گفت اشتياقم بي قرارم كرد، و بازگشتم كه سيراب شوم و رفت و ديگر نيامد.هنگامي كه رسول صلي الله عليه و آله به سراغ جوان آمد، از مرگش خبر دادند و پس از گفت و گو از حالات او، گفتند كه مالك چشمش نبوده و چشم سركشي داشته حضرت مي فرمايند؛ آنقدر از محبت من در دل او بود كه حتي اگر برده مي فروخت و جاريه داد و ستد مي كرد، از آتش نجات مي يافت.

اين محبت تا آن جا كه محبت شديدتر شود و تمامي دل را بگيرد و حب و بغض آدمي را مهار كند، و تولي و تبري را بسازد، گسترده تر مي شود و به ولايت مي رسد و تسليم قلبي و اعتراف لساني را آسان مي كند.ولي تشيع و متابعت، اطاعت و همراهي در عمل را مي خواهد.بدون اين تسليم در عمل و همراهي در عمل از تشيع خبري نيست؛ «و الله ما شيعة علي الا من عف بطنه و فرجه...». [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 68، ص 155، ح 11.

[2] بحارالانوار، ج 68، ص 168، ح 26.