بازگشت

سؤال ها


سؤال اين است كه:

1- آيا اين اهداف بالاتر، تحقق پذير هست؟ (بينش)

2- آيا كاربردي و ارزش آفرين هست؟ (ارزش)

3- آيا جواب گو و روش ساز هست؟ (روش)

4- شكست هاي تاريخي و اجرايي تا امروز از چه حكايت دارد؟

5- آيا اين اهداف ديني برفرض تحقق با اهداف انساني ومعمول تفاوتي خواهد داشت؟

يعني در نحوه ي مديريت و مهندسي اجتماعي، در نحوه ي برنامه ريزي، در نحوه ي تشكل و سازماندهي و در نحوه ي تربيت و سازندگي... با اين جريان هاي


شرقي و غربي و با اين مديريت هاي اروپايي و آسيايي جنوب شرقي، تفاوت دارد...؟

6- و در صورت تفاوت، تاب مقاومت و برخورد و كارگشايي را دارد؟

اين سؤال هاي اساسي است كه بسياري از متفكران را به مذهب حداقل كشانده و آينده ي دين را در دنياي ارتباطات و عصر اشتغال علم، در معرض تهاجم و ضعف نشان داده و به مشكلات دين و علم و مشكلات دين و منطق و مشكلات دين با دين اشاره كرده است و تا اين جا آمده كه در كلام جديد صحبت از تعصب مذهب بي جاست.مذهبي همين كه موهوم نباشد و معقول قلمداد شود، برايش كافي است.مفيد بودن و يا ضرورت داشتن خيلي بلند پروازي است.ديگر نبايد انتظار داشت كه مذهب تنها راه باشد.همين كه به عنوان راهي معقول پذيرفته شد، كافي است.