بازگشت

روز حسين


محرم 1373

شب اول

بسم الله الرحمن الرحيم

السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك و اناخت برحلك لا يوم كيومك يا اباعبدالله [1] .

روز حسين عليه السلام مانند ندارد و بي مانندي و بركت عزيز اين روز در حجم مصيبت و عظمت مصيبت نيست كه ما مي بينيم در اين سال هاي نزديك و دور چگونه بزرگاني مثل مرحوم شيخ جعفر شوشتري و يا مرحوم آيتي و يا تربتي و يا راشد و يا مطهري و ديگران و ديگران، از بركات اين روز دل هايي را زنده كرده اند وبراي تمامي روزهاي صبر و استقامت، مبارزه و جهاد، و مصيبت و بلاء و شهادت و تسليم، و رضا و فناء از روز حسين عليه السلام الگو گرفته اند و نشان آورده اند.

با اين توجه بايد ببينيم كه روز حسين عليه السلام براي امروز ما كه روز انتظار و استقامت و تهيه و توطئه است، چه الگويي دارد، كه در روايت آمده: «يوطئون للمهدي سلطانه». [2] .

در اين روزها كه روزهاي شبهه و وسوسه و جذبه ها و فتنه ها، و ترس و هراس و


سرگرداني و دربدري و سر به دامان گذاشتن و بر هر دري كوبيدن است، چگونه از حسين عليه السلام الگو بگيريم و از ياران او كه به محل امن رسيدند و مركب خواباندند، و با اين دو خصوصيت: «حلت بفنائك و اناخت برحلك»، [3] سزاوار سلام خدا و سلام انبياء و سلام ملائكه و سلام اولياء او شدند كه؛ عليكم منا جميعا سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار... [4] .

همان طور كه بارها مطرح شده بايد در تاريخ هم با نگاه تطبيق داخل شد تا عبرت گرفت و به بصيرت رسيد وگرنه فقط سرگرمي و اشتغال است و تعجب و سردرگمي كه شبهه آن قدر سنگين است كه مي بينيم كساني را كه نامه نوشته بودند و با مسلم بيعت كرده بودند و با او نماز گزارده بودند، آن قدر امان نداد كه تا صبح كنند و همان شبانه مسلم را رها كردند و كوچه هاي كوفه را بر تنهايي و غربت مسلم و بر قساوت و بي وفايي خود شاهد گذاشتند.

آيا روزهاي ما همين خصوصيت شبهه و تردد و بازگشت و بريدگي و سرگرداني و ترس و هراس و وادادگي به هر كس و ناكس را با خود ندارد؟

ما مي بينيم كه چگونه مردان راه نشستند و بازگشتند و خود فروخته سر بر هر داماني گذاشتند و با هر طاغوت و پفيوزي پيمان بستند و به حكومت خدا و محمد صلي لله عليه وآله و علي عليه السلام پشت كردند و از زندگي و مرگ محمدي گريختند.

همان طور كه وحشت از لشكر شام و طمع گندم ري و فريب و نيرنگ ابن زياد،


خيلي ها را در تاريخ از حسين عليه السلام و عاشورا و كربلا جدا كرد و از بركت روز حسين عليه السلام محروم گرداند.

وحشت از قدرت و ابر قدرت امروز كه نظم نوين را فرياد مي زند و قدرت و صنعت و علم و ثروت و رفاه و لذت را يدك مي كشد و از تمامي راه هاي تبليغي و رسانه هاي جهاني و ماهواره هاي مسلط و تصويرهاي مسموم بهره مي برد، وحشت و طمع از اين قدرت ها و وادادگي در برابر آن ها و سر نهادن بر فرمان آن ها و بريدن از دين و از حسين زمان و ولي عصر (عج)، از وحشت اهل كوفه كم ندارد.

و راستي كه بركت روز حسين عليه السلام مي تواند، ما را به بيداري بكشاند و با ياراني كه در محصاره افتاده اند و انتظارهاشان به نااميدي رسيد و هيچ كس به ياري آن ها نشتافت تا آن جا كه در روز تاسوعا دوست و دشمن تنهايي را باور كرد و دشمن تصميم به تمام كردن كار گرفت، با ياراني كه بدون انتظار نتيجه و با يقين به شكست اين گونه استوار ماندند، با اين ياران و اصحاب حسين عليه السلام به مقايسه بكشاند.

ما مي بينيم كه آن ها در محاصره و ضعف بدون اميد به نصرتي و ناصري و بدون انظتار نتيجه و چشم داشت از پيروزي و مزد و سپاس و ستايشي اقدام كردند و بر يكديگر سبقت گرفتند...

و در اين طرف مي بينيم كه ما در برابر ولي عصر و امام زمان (عج) از ياد او غافل و از مشكلات مبارزه و رنج هاي او فارغ هستيم و در ميان اشتغالات شلوغ و


لهو و لعب هاي خودمان براي او جايي نگذاشته ايم و اقدامي نمي كنيم و هزار توجيه داريم و دستاويز بدي هاي افراد و بي اعتنايي دوستان را و يا خوبي حريفان و نظم و انضباط و قدرت و سرعت و صنعت و ثروت و رفاه و سرخوشي هاي بي امانشان را داريم.

اين نكات معلوم مي تواند معادله ي مجهول ما را كشف كند و معرفت و محبت و نيت و سبقت و مسارعه را براي ما مفهوم و مقبول و محبوب و مطلوب نمايد تا بتوانيم نام اصحاب حسين عليه السلام را بر زبان بياوريم و با ياد آن ها خود را زنده نگه داريم و براي ولي عصر (عج) كه وحدت و غربت را دارد و قساوت و نخوت معاصر و ابر قدرت ها را مي بيند و غفلت و فراغت و تسويف و لغو و لهو ما را تجربه مي كند، نور چشم و قدرت دست و سرعت قدم و عده و عده باشيم.

ما پس از تجربه هاي مكرر و سرگرداني بر در خانه هاي قدرت و ثروت، اگر در فناء حسين عليه السلام محلي بگيريم و در اين وسعت حلول كنيم، و اگر در كاروان او رخت بيفكنيم و مركب بخوابانيم، مي توانيم حلاوت امن و لذت سلام خدا و سلام انبياء و سلام ملائكه و سلام اولياء را ذوق كنيم و بچشيم و مي توانيم در اين روزهاي شبهه و فتنه و انتظار و ترس و يأس و رجعت و بازگشت، همراه هدايت و بينات و فرقان حسين عليه السلام و فرزندان او استوار و ثابت قدم بمانيم و با هر نعيق و فريادي راه عوض نكنيم و از خط بيرون نزنيم.

لا يوم كيومك يا اباعبدالله.


بركت روز حسين عليه السلام مي تواند در اين روزهاي سخت هم، چراغ ما باشد و سفينه ي ما باشد... روشني و سير را در اين درياي تاريك و طوفاني، كشتي شكستگان غنيمت مي دانند...



شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هايل

كجا دانند حال ما سبك باران ساحل ها





پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 45، ص 218 و 115.

[2] الزام الناصب، شيخ علي يزدي حائري، ج 2، کتاب البيان، ص 10 و بحارالانوار، ج 51، ص 87.

[3] مفاتيح الجنان، زيارت مخصوصه‏ي حضرت ابي عبدالله عليه السلام.

[4] مفاتيح الجنان، زيارت عاشورا.