بازگشت

بلاء و انتظار


براي انتظاري آن قدر سنگين و گسترده در فرد و جمع و جامعه، گذشته از مباني و اهداف و شكل كار، گذشته از حبس نفس بر حجت و احياي امر حجت و ورع و اجتهاد و عفت و سداد، گذشته از اين همه كار و كوشش از طرف سالك منتظر، نياز به تمحيص و بلا مطرح است.چون تمامي آن كارها و رياضت ها فعل عبد است. اما بلاء فعل رب است و صنعت اوست.آدمي با رياضت متوقع و طلب كار نتيجه است، اما با بلاء، منكسر و دل شكسته است و طبيعي است كه مخبتين حتي بر محسنين مقدم باشند.


رحمت خدا به محسنين نزديك است، اما وصال رحمت در گرو اخبات و انكسار است.چون عبد ديوارهايش ريخته و محدوديتش شكسته و از آن چه كه به او عنايت مي شود به غرور و قدرت گرفتار نمي شود و خود را نمي بيند و انا الحق نمي زند كه هوالحق مي زند.