بازگشت

اهداف برپايي مراسم


اين مراسم بابركت از دير باز نقشي فعال در رشد باورهاي مذهبي و فضايل و كرامت هاي انساني و فراموش نشدن خاطره سلحشوران عاشورا و شناساندن مقام پيشوايان بزرگ اسلام و افشاگري جنايت هاي بيدادگران، ايفا كرده است كه ما در اينجا به شماري از آثار و فوايد آن اشاره مي كنيم!

اقامه عزاي حسيني بزرگداشت شعائر الهي و نمايش جلوه تام و تمام تولّي و تبرّي است.

هدف امامان اهل بيت عليهم السلام از اين همه پافشاري بر زنده نگهداشتن نام و ياد و خاطره مقاومت بزرگ حامي حق، امام حسين عليه السلام احياي اهداف و مقاصد والاي آن حضرت و ابلاغ مظلوميت آل علي عليه السلام به گوش تاريخ بوده است. و هر جمعيتي كه از فداكاران و شخصيت هاي خدوم خويش تكريم نكند محكوم به زوال و نابودي است.

اين امر عزاداري و مجالس حسيني به دليل قالب و محتواي جذابي كه دارد، بهترين راه انتقال معارف اسلامي و احكام الهي و صيانت دين از انحراف و از هجوم بي امان دشمنان قسم خورده است. كه به عنوان يك حركت تبليغي در عرصه هاي گوناگون، در برابر انديشه هايي كه از طريق جريان هاي لائيك يا از سوي ابزارهاي استكبار جهاني رو در روي اسلام مي ايستند مقاومت مي كند.

و همين است معناي «إِنَّ الْحُسَيْنَ مِصْباحُ الْهُدي وَ سَفِينَةُ النَّجاةِ» [1] اگر قيام شكوهمند و خوبنار حسيني نبود، در همان قرن اول خورشيد اسلام افول مي كرد، و از شريعت نبوي اثري بر جاي نمي ماند.

تعبير بلند پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله كه فرمود «حسين از من و من از حسينم» [2] تجلي نقش قيام حسيني در بقاي اسلام است و جمله اي كه مي فرمايد: «إِنَّ الإِْسْلامَ مُحَمَّدِيُّ الْحُدُوثِ وَ حُسَيْنِيُّ الْبَقاءِ» [3] در همين راستا قرار مي گيرد.

اگر اسلام در وجود و حدوثش مديون محمّدصلي الله عليه وآله بود، در تداوم و پايداريش مرهون سالار مدافعان حريم حقيقت، حسين عليه السلام است. پس نبايد فراموش كرد كه ما هرچه داريم از حسين عليه السلام داريم، زيرا شهادت اوست كه تا دامنه قيامت دستورات اسلام را براي ما زنده نگه مي دارد.

همچنين با تشكيل چنين اجتماعي، روحيه فداكاري و ايثار در اجتماع و حس عدالت خواهي و انتقام جويي از ستمگران زنده نگاه داشته و تقويت مي شود و صبر و خويشتنداري در مشكلات و ناهنجاري ها افزون مي گردد.

و نيز يادآوري نهضت حسيني نيرومندترين انگيزه ها را در جهت توسعه امر به معروف و جلوگيري از زشتي ها ايجاد مي كند، و آتش انقلاب هاي خونين بر عليه ستمگران را برافروخته مي سازد.

در اين گونه مجالس با امامان تجديد بيعت شده و اجر رسالت طاقت فرساي نبوي تا حدودي ادا مي گردد، چرا كه حضور در اين مجالس، تأييد ضمني افكار و اهداف والاي حضرت اباعبداللَّه عليه السلام كه همان منويات پيامبر عظيم الشأن صلي الله عليه وآله مي باشد، محسوب مي گردد.

امروزه مجالس امامان اهل بيت عليهم السلام همچون حج ابراهيمي يكي از عوامل مهم اتحاد عاطفي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي مسلمانان است، [4] اتحادي كه فراهم ساختن آن با پول و امكانات مادي، دشوار و بلكه نزديك به محال است.

برپايي مجالس عزاداري حسيني به نمايش گذاردن زيباترين تصاوير از كرامت هاي انساني است كه با دست تواناي ولايت ترسيم شده است.

در اين مجالس روح و روان انسان با ياد شهيدان آزاده و شنيدن شرح از خود گذشتگي آنها به اهتزاز درمي آيد و آسماني مي شود.

دوستدار ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام اگر از معرفت لازم برخوردار باشد، در صدد برمي آيد تا حد امكان صفات و سجاياي خويش را مانند محبوبش كند، آينه رخسارش شود و روز به روز به شفافيت خويش بيفزايد، تا جمال دلاراي محبوب در آن بهتر نمايان گردد. به قول مقام معظم رهبري:

حركت موكب هاي حسيني در دهه اول ماه محرم به مانند جاري شدن آب باران است كه تمام پليدي ها و تلقينات فاسد دشمنان را از محيط جامعه مي زدايد و به آن روح تازه اي از عشق و ايمان الهي مي دمد.

همين اشك ها در مجالس عزا بوده كه در طي چند قرن هزاران نفر را به آغوش اسلام ناب محمّدي رهنمون شده است. [5] در پرتو اين مجالس كه خود از شعائر اسلامي است، بسياري از شعائر دين احيا مي گردد.

مردم شهيدپرور ايران شاهد بودند كه انقلاب اسلامي ايران از اين مجالس و اين تاريخ پر عظمت و از عاشوراها و تاسوعاها سرچشمه گرفت. [6] و انقلابيون، از نهضت امام حسين عليه السلام و ماجراي خونين كربلا، الهام گرفته در راه پايداري در برابر كفر و ستم را از آن حضرت آموختند.

آري بي جهت نبوده كه بزرگ مرجع تقليد شعيه در عصر خود مرحوم آيت اللَّه العظمي حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي - اعلي اللَّه مقامه - ثلث مال خود را وقف اقامه مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام نمود تا همه ساله با نظارت اوصياء ايشان مصرف شود. [7] .

حال كه سوگ حسيني، تا اين درجه بركت و اهميت دارد، بايد آن را مغتنم شمرد و رسم و رسومش را باشكوه تر و سازنده تر برگزار نمود و همچون گوهري گرانبها از آنها محافظت نمود.

فريادهاي بعضي از عالمان شيعه مانند: محدث والا مقام ميرزا حسين نوري در كتاب لؤلؤ و مرجان علّامه سيد محسن امين در رساله التنزيه لاعمال الشبيه و استاد شهيد آيت اللَّه مرتضي مطهري در كتاب حماسه حسيني را نبايد فراموش كرد كه هر يك در اصل ناظر به همين نكته بنيادين است.

اگر بعضي مقتل نويسان در مورد برخي بدعت ها و تحريف ها پيرامون عزاداري حضرت ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام كوتاهي نمي كردند و فقيهان و سخنوران برجسته - كثراللَّه امثالهم - مانند گذشته مجالس حسيني را اداره مي كردند و روضه خواني و ذكر مصيبت را با مقام علمي خود در تعارض نمي ديدند و توصيه هاي راهبردي محدث نوري ها، علّامه بيرجندي ها، محدث قمي ها، شهيد مطهري ها و مراجع عظام تقليد [8] مورد توجه قرار مي گرفت، و مسير عزاداري ها به سمتي كه معصومين عليهم السلام خواسته بودند، هدايت مي شد و مرثيه خوانان به قيمت گرمي يك مجلس، دروغ هاي سرد به كربلا نمي بستند، و جامعه محترم مداحان نظارت مستمر بر روند اجراي مداحي ها داشتند. و رشد فكري مردم ولايي بدان پايه بود كه ضرورت بازنگري در مجالس حسيني را باور مي كردند، همه آثار مقدس و مهمي كه مورد توجه پيشوايان شيعه در ترغيب به تعزيت و تشويق به سوگواري و تحضيض به عزاداري و تحريص به اقامه مراسم تأبين بوده است، بهره برداري مي شد.

اكنون نيز مي توان با زودن آفات و پالايش و پيراستگي آن از سنّت هاي غلط از اين گوهر گرانبها محافظت نمود و از قدرت سازندگي بسيار بالاي آن برخوردار شد. و تحول بزرگي در برابر كفر و استكبار به وجود آورد.


پاورقي

[1] عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 60؛بحارالانوار، ج 36، ص 205، ج 94، ص 184.

[2] بحارالانوار، ج 43، ص 261، صحيح ترمذي، ج 2، ص 307؛ صحيح ابن ماجه، باب فضائل اصحاب رسول خداصلي الله عليه وآله؛ مستدرک الصحيحين، ج 3، ص 177؛ فضائل الخمسه، ج 3، ص 262.

[3] آغاز اسلام به وسيله محمّدصلي الله عليه وآله، و بقاء آن به همت حسين‏عليه السلام مي‏باشد.

[4] نيز نک: صحيفه نور، ج 21، ص 173.

[5] دور المنبر الحسيني في التوعية الاسلامية، ص 113 - 112؛ منهج في الانتماء المذهبي، ص 32 - 31؛ لقد شيعني الحسين‏عليه السلام، ص 65 - 63 و 315 - 313؛ آنگاه هدايت شدم، ص 98-96 به نقل از واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات.

[6] نک: صحيفه نور، ج 2، ص 11 و ج 16، ص 219 و ج 17، ص 255.

[7] زندگي آيت اللَّه بروجردي، ص 146.

[8] نک: راه و رسم تبليغ، کبريت احمر.