بازگشت

مباني نظريه


- تاريخ زندگي انسان، ابتدا با يك جبهه آغاز شده بود اما به تدريج زندگي مادي انسان ها را از هم جدا كرد و دو قطب متخاصم پديد آورد.

اين مبنا به احتمال در معلومات مذهبي ريشه دارد و از داستان آدم عليه السلام نشأت مي گيرد. آدم عليه السلام و حوا، همسر ايشان، به دليل زندگي بهشتي و معنوي شان هيچ نزاعي با هم نكردند. پس از هبوط، به تدريج زندگي مادي در فرزندانشان تأثير گذاشت و هابيل را با قابيل روياروي كرد.

به هر روي، با توجه به اين مبنا، همه ي تاريخ زندگي مادي انسان، همواره در معرض تخاصم و نزاع، ميان حق و باطل هست. همه ي حق ها يك ماهيت دارند و همه ي باطل ها هم از يك سنخ هستند.

بدين صورت ميتوان تصور كرد كه چگونه حسين عليه السلام به عنوان نماد حقيقت تاريخي به گونه ي مطلق ظهور مي كند و يزيد را به عنوان نماد


باطليت تاريخي به گونه ي مطلق و روياروي خود مي بيند. و جنگ اجتناب ناپذير تاريخي روي مي دهد.

- گر چه گاهي اين دو قطب به دروغ به هم مي رسند و از هم شناخته نمي شوند اما بيش تر تاريخ به نزاع هاي آشتي ناپذير آن ها آميخته است..

اين مبنا نيز به احتمال از باورهاي ديني صاحب نظريه ناشي شده است. در تاريخ اسلام نمونه هايي بسيار از امتزاج شبهه آميز و نيز از رويارويي شفاف ميان حق و باطل وجود دارد. صاحب اين نظريه، در آثارش به هر كدام، به تفصيل اشاره كرده است.