بازگشت

مباني نظريه


- در اين نظريه بايد توفيق در اقدام انقلابي را دور از دسترس تصور كرد.

بديهي است كه اقدام انقلابي با فرض امكان بر حركت اصلاحي ترجيح دارد؛ زيرا با اقدام انقلابي، اهداف لازم الوصول، زودتر به دست مي آيد و عمر حاكميت زيان بار كوتاه مي شود. در نتيجه ويراني و خسارت هاي مادي و معنوي ناشي از آن حاكميت، زودتر به پايان مي رسد.

البته در بعضي از دوره ها، اقدام انقلابي، آثار زيانباري بر جاي مي گذارد كه نمي توان هيچ توجيه منطقي براي انجام آن دريافت. در اين صورت، اصلاح، بر انقلاب ترجيح انكارناپذير دارد.

ولي در عصر امام حسين عليه السلام بر اقدام انقلابي نه تنها هيچ آثار زيانباري بارنمي شد، بلكه ايشان عليه السلام مي توانستند با قطع سريع سلطه ي غاصبانه ي بني اميه، سرنوشت اسلام و امت اسلام را به سمتي بايسته تغيير دهند.

به هر حال، براي توفيق نظريه ي اصلاح بايد از ديد تاريخي معلوم كرد كه امام حسين عليه السلام راهي به سوي انقلابي موفق نداشتند و شرايط انقلاب فراهم نبود؛ زيرا اساسا معقول نيست كه با وجود توانايي بر انقلاب موفق، انسان خود را به سياست هاي اصلاحي سرگرم كند.


- شخصيتي چون امام حسين عليه السلام در صورتي كه زمينه را براي انجام كامل وظيفه ي الهي خود در برابر امت، فراهم نبيند، به انجام آن وظيفه، به قدر امكان، قيام مي كند.