بازگشت

جدايي بعضي ياران امام در شب عاشورا


روضه دروغ ديگري كه در دهه عاشورا نقل مي شود به اين شرح است كه امام در شب عاشورا با اصحابش اتمام حجت كرد و به آنها يادآوري كرد كه هدف و مقصود دشمنان، كشتن وي بوده و سزاوار نيست كه ديگران متحمل هزينه جاني يا مادي شوند و هر كه مي خواهد مي تواند در سياهي شب از امام جدا شده و جان خود را نجات دهد، ادامه اين داستان مجعول را از كتاب معالي السبطين مي آوريم:

... هنوز وقت نگذشته و راه باز است و سياهي شب همه جا گسترده است و شما مي توانيد برگرديد... هنوز حرف پدرم تمام نشده بود كه اصحابش پراكنده شدند. ده نفر ده نفر يا بيست نفر بيست نفر شروع به رفتن كردند و از آنها جز هفتاد و يك نفر نماند، به پدرم نگاه كردم، ديدم كه سرش را پايين انداخته است. گريه راه نفسم را گرفت و ترسيدم كه پدرم صداي گريه مرا بشنود. هر طور بود جلوي گريه ام را گرفتم و دستم را به سوي آسمان بلند كردم و گفتم: خدايا همان طور كه آنها ما را رها كردند، تو نيز آنها را فروگذار. دعايشان را مستجاب نكن و تنگدستي را بر آنان چيره گردان و شفاعت جدم را روز قيامت از آنان دريغ كن.... [1] .

از ديگر كتاب هايي كه به اين قضيه اشاره كرده اند مي توان به جلاء العيون علّامه مجلسي (ص 386 - 385)، اسرار الشهادة فاضل دربندي (ص 268) و كتاب شيعه در اسلام علّامه طباطبايي (ص 281 - 280) و ناسخ التواريخ اشاره كرد. درباره ناسخ التواريخ و عدم وثاقت مورخ و اثر وي ترديدي نيست و نمي تواند مورد اعتبار و اعتماد واقع شود. از سوي ديگر در جبهه مخالف اين نظريه بيش از ده منبع معتبر وجود دارد كه هيچ يك اشاره اي به اين مطلب نكرده اند و از آن جمله مي توان تاريخ يعقوبي، تاريخ طبري، مقاتل الطالبين، الارشاد شيخ مفيد، مقتل خوارزمي، كامل ابن اثير، تاريخ ابن كثير، لهوف سيد بن طاووس و... را نام برد.

صاحب كتاب حماسه حسيني نيز معتقد بود كه تنها صاحب ناسخ التواريخ، اين اشتباه تاريخي را انجام داده و اين مطلب را هيچ تاريخي تأييد نمي كند و قطعاً در شب عاشورا، هيچ يك از اصحاب اباعبداللَّه، نرفتند و نشان دادند كه در ميان آنها، غش دار و آنكه نقطه ضعفي داشته باشد، وجود ندارد. [2] .

و به نظر مي رسد كه اين خبر تحريف آميز و روايت دروغ را تاريخ نگاران مكتب اموي - شامي ساخته باشند تا وفاداري و تعهد قلبي و عملي ياران امام نسبت به آن حضرت را مورد ترديد و تزلزل قرار دهند.

بر اين اساس، خبر پراكنده شدن ياران امام در شب عاشورا، فاقد هرگونه محمل و مبناي مستند تاريخي بوده و از درجه اعتبار و توثيق ساقط مي باشد و كتاب هاي مرجع و مأخذ اين روايات از قبيل اسرار الشهادة، نور العين، [3] مهيج الاحزان، مخزن البكاء، ناسخ التواريخ و... هيچ گونه اعتبار و ارزش تاريخي ندارند.


پاورقي

[1] ر.ک: معالي السبطين، ج 1، ص 209 - 208 و نيز: جواهر الکلام في سوانح الايام، ج 1، ص 246 - 242 با تصرف و تلخيص.

[2] مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، ج 2، ص 111.

[3] کتاب نور العين في مشهد الحسين منسوب به فردي به نام ابراهيم بن محمّد نيشابوري اسفرايني بوده که مذهب مؤلف را نيز اشعري و شافعي دانسته‏اند. به نظر مي‏رسد که اين انتساب، دروغين و ساختگي بوده و کتاب نورالعين که هزل مانند و سخيف است، ربطي به اسفرايني مورخ قرن چهارم نداشته باشد. علاوه بر اين شيوه نگارش و سبک نثرنويسي آن تناسبي با آيين نگارش و شيوه نثر قرن چهارم و پنجم هجري ندارد. (ر.ک: اهل البيت في المکتبة العربية، طباطبايي، سيدعبدالعزيز، قم، مؤسسه آل البيت، 1417 ه. ق،ص 655).