بازگشت

آيا گريه، هدف است؟


علاوه بر اين، حتي استدلال معتقدان به قضيه «هدف، وسيله را توجيه مي كند»، مخدوش و قابل ايراد است. گريه، در فرهنگ عاشورا هرگز هدف تلقي نشده، بلكه گريه آگاهانه، ابزاري براي احياي تشيع به شمار مي رود.

مع الاسف، عوام زدگي برخي از روضه خوانان و مداحان باعث تحريف در مفهوم گريه شده و هر نوع گريستني را - ولو توأم با ريا - تجويز نموده و صواب و مستلزم ثواب مي شمارند. در كتاب دعات الحسينيه مؤلف، ترتب ثواب اخروي را موقوف بر گريه حقيقي ندانسته، بلكه همين كه فرد قصد گريه داشته يا خود را به صورت گريه كنندگان درآورد، همان ثواب گريه را دارد. [1] آيا مفهوم «تباكي»، آن هم بدون اخلاص و آگاهي، به سرانجامي جز ريا و تزوير منجر خواهد شد؟ تباكي بدون موضع گيري خاص فردي و اجتماعي يا اعلام وابستگي به حقيقت، جز هتك حيثيت سيد الشهدا و ارتكاب فعلِ قبيح تظاهر دروغين و سالوس مآبانه نخواهد بود. روزگاري پيش از اين، كه بني اميه در روز عاشورا جشن گرفته و اظهار سرور و شادماني مي كردند، تظاهر به اندوه و سوگواري نيز نوعي ابراز همدلي با اهل بيت به شمار مي رفت اما متأسفانه امروزه، در برخي از مجالس به شكل يك عادت اجتماعي و فاقد مفهوم و معناي محصَّل، انجام و تبليغ مي شود.

از عوامل مهمي كه باعث رواج تحريفات در واقعه عاشورا شده است تلاش روضه خوانان براي ايجاد رقت قلب و گريه در مخاطبان بوده در اين مسير، جستجوي سوزناك ترين و رقت بارترين وقايع اين حادثه نيز سرلوحه كارهاي آنان شمرده شده است و اين افراد اگر به چنين هدف و غرضي در مقاتل و منابع معتبر دسترسي پيدا نمي كردند به جعل و پردازش اسطوره ها و افسانه هاي سوزناك و گريه آور اهتمام مي ورزيدند تا به هر شكل ممكن، به هدف و نيت خود كه همان بكاء يا تباكي بودند، جامه عمل بپوشانند.

نكته جالب اين است كه در اين سير بي سلوك و ناآگاهانه، بسياري از روضه خوانان با اين توجيه كه روضه هايشان زبان حال امام عليه السلام است نه زبان قال و به تعبير دقيق تر، زبان ناظر به واقع نيست بلكه براساس اقتضائات احوال حدسيه شهداي كربلا، بافته شده است، خود را تبرئه مي كنند، در حالي كه از اين امر غافلند كه بايد نسبتي بين زبان حال با زبان قال موجود باشد. نمي گوييم اين نسبت از حيث منطقي تساوي باشد، اما حداقل، تباين نباشد و منجر به زوال و انهدام عزت و غيرت حسيني نشود. عزتي كه با حروفي خونبار در كالبد كلمات، متجسد شده است:

اين فرومايه فرزند فرومايه (عبيداللَّه بن زياد)، مرا در ميانه دو راهي شمشير و خواري، قرار داده است. هيهات كه ما خواري را، ذلت را پذيره شويم، چراكه خدا، پيغامبرش و باورمندان به خداوند و فرستاده اش و جان هاي غيور و شريف و روح هاي عزتمند، همگان از اين كار، تن زده و خودداري مي كنند و قتلگاه كريمان و جوانمردان را بر خواري و تسليم شدن در برابر سفلگان و فرومايگان، ترجيح مي دهند. [2] .

جاي دريغ است كه چنين مرام و مذهبي كه بهشت را در سايه شمشيرها، شيرين تر از عسل و گردنبندي زيبا بر گردن دختري جوان مي داند، اسير و گرفتار سوء استفاده نااهلان و ناآگاهان گردد و از سوي ديگر در غيبت عقل و انديشه و نيز خاموشي و فراموشي انديشمندان، آگاهان و عاشوراشناسان، اين واقعه دچار مسخ و تحريف گردد.


پاورقي

[1] نخجواني، محمّد علي، دعات الحسينيه، چاپ بمبئي، 1330 ق، ص 5 - 4.

[2] ترجمه‏اي آزاد از سخن مشهوري از حضرت سيد الشهداعليه السلام.