بازگشت

آميخته شدن فرهنگ هاي قومي و سرزميني با عزاداري


عزاداري، سنتي اجتماعي و مردمي است. از اين رو، هر ملتي و هر سرزميني، از پيش شكل خاص عزاداري خود را دارد و عزاي امام حسين عليه السلام را، بر همان پايه تبيين و تعريف مي كند. البته به تلقين ها و نمادسازي هايي نيز دست مي يازد، ولي قالب اصلي و كلي، همان قالب عزاداري خويش است. بدين جهت، نه تنها شكل و ظاهر و ريشه عزاداري، به شيوه فرهنگي و قالب عزاداري سرزمين ها و ملت هاي مختلف وابسته است، كه گاه، روحيات و خلقيات يك قوم و ملت نيز، در شكل روايت و بازسازي و تفسير حادثه نيز مؤثر است. از اين رو، همان گونه كه زبان ها و الفاظ از قومي به قوم ديگر، و از سرزميني به سرزمين ديگر متفاوت است، شيوه هاي عزاداري و شدت و ضعف آن و چگونگي برداشت و تجسم نهضت عاشورا، مي تواند بر اساس ويژگي هاي فرهنگي و اجتماعي آنان متفاوت باشد. بدين سان، فرهنگ عزاداري مردم عراق، پاكستان، اردن، بحرين، لبنان، تركيه و نقاط ديگر جهان، هر يك به تناسب فرهنگ كلي مردمان آن، با يكديگر متفاوت است. اگر چه اين همسازي ميان گراميداشت امام حسين عليه السلام و نهضت عاشورا، با فرهنگ عزاداري كلي يك ملت و سرزمين، طبيعي به نظر مي رسد، بايد نكته اي را در نظر داشت و آن، تلاش براي هماهنگ ساختن و قاعده مند كردن عزاداري سيدالشهدا بر اساس فرهنگ يك ملت با فلسفه و اهداف و روح قيام است.

اين موضوع ضمن آنكه از ورود تحريفات خواسته و ناخواسته جلوگيري مي كند، به اعتلاي فرهنگ عمومي جامعه نيز مي انجامد. البته مسئله ديگر كه بسي مهم تر و در مسير انحراف مؤثر است، عاريه گرفتن فرهنگ عزاداري قومي توسط قوم ديگر و ملتي توسط ملت ديگر، آن هم نه نقاط قوت كه نقاط ضعف و قالب هاي شكلي آن است. نمونه هاي بارز آن، ورود قمه زني از تركيه عثماني و يا به روايتي از مسيحيت و زنجيرزني از هندوستان به عزاداري هاي ايران و عراق است.