بازگشت

جمود تاريخي و گويا نشدن تاريخ


ابن خلدون مي گويد: يكي از اسباب دروغ، عجز از تطبيق اوضاع و احوال با رويدادهاست. [1] بر اين اساس، مي توان يكي از عوامل تحريف واقعه را جمود در تاريخ و گويا نشدن آن به وسيله تحليل گران شايسته و آگاه تاريخ دانست. عدم بازپروري داده هاي تاريخي، توسط آگاهان به آن در حوزه هاي گوناگون معارف، دو آفت عمده را در پي دارد: ايستايي، ركود و جمود در تاريخ كه موجب عدم انتقال ذهني و عيني از گذشته به حال و عدم بهره گيري مناسب از آن مي شود كه نتيجه اين مسئله، پوسيدگي از درون و نيز عدم آزادگي است و دوم، بهره گيري و تفسير نادرست تاريخ، به وسيله تحليل گران بي مايه يا مغرض است كه به انحراف آن مي انجامد.

يكي از عوامل تحريف در فرهنگ عاشورا نيز، همين موضوع بوده و هست. بنابراين، همواره بايد ژرف نگران، بر اساس آگاهي از زمان و همه جانبه نگري، با تكيه بر داده هاي صحيح و پالايش پيرايه ها و اطلاعات دقيق و عميق، به بازپروري، بازسازي و استخراج مفاهيم نوين و استنتاج آموزه هاي جديد براي توان مند ساختن فرهنگ عاشورا و عزاداري دست زنند تا از گزند جمود و خمود رهايي يابد.


پاورقي

[1] خورشيد شهادت، ص 223.