بازگشت

جبرانگاري


جبري نگري درباره قيام، يكي از عوامل وقوع تحريف و ورود آسيب ها در حوزه فرهنگ عاشورا و عدم بهره بردن و تعميم آن است. جداي از سابقه طولاني جبرانگاري و تقديرگرايي در تفكر ديني - اجتماعي مردم كه در فرهنگ منثور و منظوم آنها تبلور نيز يافته، بايد از تلاش امويان در ترويج جبرگرايي به طور عام و تعبير جبري حادثه عاشورا به طور خاص، ياد كرد. اولين سخن ابن زياد در هنگام مواجهه زينب كبري عليها السلام، اين بود:

خدا را شكر كه شما را رسوا كرد. خدا را شكر كه شما را كشت و خدا را شكر كه ادعاهايتان را باطل ساخت. [1] .

منطق ابن زياد در اينجا، به طور كامل، جبرگرايانه است. او مي خواهد شهادت امام حسين عليه السلام را، به تقدير و خواست خدا حواله داده، بدين ترتيب، خود را مبرّا و مقرب درگاه خدا جلوه دهد. به همين سبب است كه شهيد مطهري، منطق جبرگرايي را، منطق ابن زياد مي شمارد. [2] در واقع اين چنين است كه اولين گام تحريف، به وسيله قاتلان و جانيان برداشته مي شود.

البته با كمال تأسف در طول تاريخ، اين روحيه جبري نگري، تا حدود بسياري در فرهنگ مردم نهادينه شد؛ به طوري كه در شعر و فكر بسياري از شاعران و مرثيه سرايان نيز راه يافت. نمونه هاي اين جبرگرايي را نسبت به حادثه عاشورا و منتسب نمودن آن به چرخ، فلك، روزگار، سرنوشت، تقدير و مانند اينها، در اشعار شاعراني چون محتشم كاشاني و وصال شيرازي و بسياري ديگر از شاعران بويژه در تعزيه ها مي توان تماشا كرد:

محتشم كاشاني:



اي چرخ غافلي كه چه بيداد كرده اي

وز كين چه ها در اين ستم آبادي كرده اي [3] .



وصال شيرازي:



اي چرخ از كمان تو تيري رها نشد

كازاده اي نشان خدنگ بلا نشد [4] .



يا در تعزيه ها مي شنويم كه:



اي چرخ بر حسين جفايي شماره كن

اي بي وفا جفاي پياپي شماره كن [5] .



يا:



فلك خراب شوي بي برادرم كردي. [6] .

نيز:



فلك چه خاك نشاندي تو بر سر زينب [7] .

چرخ برچيده، بساط عزت ما از جفا [8] .



و ديگر اشعار و قطعاتي كه همه، حادثه را به سرنوشت و قضاي روزگار حواله مي دهد. نتيجه اين جبري گرايي، تسليم و وادادگي است كه به طور كلي و به لحاظ ماهيت با مفهوم رضا در فرهنگ اصيل اسلامي متفاوت است. تسليم و رضاي جبرگرايانه، كاملاً منفعل است و انديشه و عمل آدمي را فلج مي سازد و ميوه آن، ذلت پذيري، بي انديشه بودن و بي طراوتي، و نيز توجيه اينها با پيش كشيدن جبر است.

اين جبرنگري، همچون زهري در درون فرهنگ عاشورا بوده است و آن را به ركود، سكون، انفعال و جمود كشانده است. بر اين اساس، درس آموزي و پندگيري از اين واقعه و بسان حسين عليه السلام و زينب عليها السلام عمل نمودن، چندان معنايي نمي يابد.


پاورقي

[1] لهوف، سيد بن طاووس، برگردان: عباس عزيزي، ص 217 - 216.

[2] حماسه حسيني، ج 1، ص 362.

[3] نگرشي انتقادي - تاريخي به ادبيات عاشورا، ص 138.

[4] همان.

[5] ارزيابي سوگواري نمايشي، ص 221 - 217، با تلخيص.

[6] همان.

[7] همان.

[8] همان.