بازگشت

حاصل سخن


ولايت الله در حقيقت محمديه ظهور كرد، سپس همان ولايت مطلقه الهيه در حقيقت ولي الله، حضرت اميرمؤمنان (ع) نمودار گشت. او ولي الله، خليفة الله و خليفة رسول الله (ص) شد، و پس از او به مقتضاي «كل يوم هو في شأن» در ائمه طاهرين ظهور كرد، يكي پس از ديگري تا قائم آنان - عليهم السلام - به عنوان حجج الله و خلفاء الله مظهر اين ولايت شدند. از اينجاست كه پيامبر (ص) فرمود: «اولنا محمد، آخرنا محمد، وسطنا محمد» چون همه يك نورند.[در اين زمينه بنگريد به تعليقه شيخ محمد رضا قمشه اي بر فص شيثي، ص 11، 7 به بعد. لازم به ذكر است كه نگارنده پيرامون ديدگاه امام از «رهبري و ولايت» طي مقاله اي به پژوهش پرداخت و نظريات عرفاني ايشان را به نگارش در آورده است].

بنابراين دانستيم كه حضرت سيدالشهدا - سلام الله عليه - به عنوان انسان كامل، اسم اعظم، فيض اقدس، فيض ساري نخستين، عقل كل، ولي الله اعظم، رق منشور، علم فعلي خدا و عرش به شمار آمده و بر همه موجودات، حضور و احاطه قيومي و اشراف دارد. او بر وجود جميع خلايق ناظر و آگاه است و به مرحله اي دست يازيده كه خداوند سر تا پاي وجودش را از خود دانسته و خون او را خون خود - ثار الله - به حساب آورده و او را «قتيل الله» خوانده است.

آري، حسين (ع) كشته ي الله است و «الله» همه كمالات صفاتي و اسمائي را داراست. حسين (ع) به يمين عرش الله راه يافته و ابدي شده است. خون پاكش با جاودانگي هم آغوش گشته... و جوشان بودن اين خون مقدس، راهگشاي صراط مستقيم «الله» جهت رهروان ستمديده و مظلوم تاريخ بشريت است. پرچم گلگون و با افتخار او همواره در اهتزاز، و علم آزاديخواهان، دينداران و آزادانديشان روزگاران است. هستي، ذكر و فكرش به ياد خدا و حركت، نهضت و قيام پيامبرانه اش مصداق اتم «قل انما اعظكم بواحدة ان تقومو الله مثني و فرادي» است. او براي اسلام چنان احساس خطر كرد كه اگر هفتاد و چند نفر ياور باوفا را نيز نمي داشت، يك تنه به پيكار يزيديان قد مردانگي علم مي كرد و وظيفه الهي خود را به انجام مي رساند. حضرت امام راحل - رضوان الله تعالي عليه - كه پرورش يافته مكتب جد بزرگوارش - حسين بن علي رسول الله (ص) - است همين راه را پوييد و فرمود:

«خداي تبارك و تعالي مي فرمايد، من فقط يك موعظه دارم، بيشتر از يك موعظه ندارم. انما اعظكم بواحدة ان تقومو الله» اينكه براي خدا قيام كنيد. وقتي كه ديديد دين خدا در معرض خطر است براي خدا قيام كنيد. اميرالمؤمنين مي ديد كه دين خدا در خطر است، معاويه دارد وارونه مي كند دين خدا را، براي خدا قيام كرد. سيدالشهدا هم همينطور براي خدا قيام كرد. اين يك مطلبي است كه براي يك وقت نيست. موعظه ي خدا هميشگي است. هر وقت ديديد كه بر ضد اسلام، بر ضد رژيم انساني، اسلامي، الهي خواستند قيام كنند، خواستند وارونه كنند مسائل اسلام را، به اسم اسلام، اسلام را بكوبند، اينجا «لله» بايد قيام كرد و نترسيد از اينكه شايد نتوانيم، شايد شكست بخوريم، شكست تويش نيست... قيام كنيد براي خدا. نهضت كنيد براي خدا. سيدالشهدا كشته شد، اما شكست نخورد». [1] .

در پايان اين مقاله به سروده اي از خويش در اين زمينه بسنده مي كنم:



اي محبان خاك اين سامان خميني پرور است

فقه و ايمان و سياست، صدق و زهدش در بر است



چون پيمبر شور در دل، ياد جانان در سر است

راستي را اين خميني، وارث پيغمبر است



جامع علم و عمل با همت والاستي

مشعل شرع نبي آن سيد و سالار عشق



يوسف كنعان ما آن شهره ي بازار عشق

آن علمدار بحق و مرجع و سردار عشق



همچو منصور از صفا تابنده شد بردار عشق

از خطاب آتشينش لرزه بر اعداستي



امام خميني (س) سمند همت را تا آخرين مراحل ميدان عرفان نظري و عملي رانده و عنقا گونه با شهپر علم و عمل بر فراز قله رفيع و ملكوتي فرشتگان پرواز كرده و به همه ي شكوهمنديهاي سراي ملك و جهان ملكوت راه يافته است كه با خامه اي استوار نوشت: «من با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوي جايگاه ابدي سفر مي كنم». رحمت و رضوان خدا بر او باد...


پاورقي

[1] برگزيده‏اي از انديشه و آراء امام خميني، ص 441، 434 و بعد.