بازگشت

اصلاح طلبي


جامعه اي كه از معيارهاي اصيل دين و ملاكهاي ارزشي اسلام فاصله بگيرد، فساد در پيكره آن ريشه مي دواند و روابط انساني و ارتباطات اجتماعي و آنچه ميان حاكم و ملت پيش مي آيد، دچار انحراف از صراط مستقيم مي شود. گسترش بي بند و باري و رواج ظلم و حاكميت پول و حيف و ميل بيت المال مسلمين و تعرض بي مورد نسبت به زندگي و مال و جان مسلمانان و نبودن امنيت و عدالت، گوشه اي از اين فساد اجتماعي است. راه فسادزدايي نيز اقدامهاي اصلاحي براي متقاعد كردن مسؤولان به رفتار عادلانه و اجراي دقيق قانون و عمل به كتاب و سنّت است. اين نوعي حركت اصلاح گرانه است كه امام حسين (ع) نيز در نهضت خويش آن را دنبال مي كرد و براوضاع نابسامان اجتماع، صحه نمي گذاشت و مُهر سكوت بر لب نمي زد. امام حسين (ع) در سخن معروف خويش با اشاره به اين هدف اصلاحي، خروج خويش را با انگيزه اصلاح طلبي در امت پيامبر معرفي كرده است. امام حسين (ع) هدف از اصلاح طلبي خود را در طي نامه اي به عنوان وصيت نامه به برادرش محمد حنفيه، به بيان شهيد مطهري اين گونه بازگو مي كند:

«من مثل خيلي افراد نيستم كه قيام و انقلابم به خاطر اين باشد كه خودم به نوايي رسيده باشم، براي اينكه مال و ثروتي تصاحب كنم، براي اينكه به ملكي رسيده باشم. اين را مردم دنيا از امروز بدانند (اين نامه را در مدينه نوشت) قيام من قيام مصلحانه است. من مصلح در امت جدم هستم. قصدم امر به معروف و نهي از منكر است، قصدم اين است كه سيره رسول خدا را زنده كنم، روش علي مرتضي را زنده كنم. سيره پيغمبر مُرد، روش علي مرتضي مُرد، مي خواهم اين سيره را و اين روش را زنده كنم.» [1] ايشان همچنين مي افزايد:

«هر مصلحي كه موفق شود اين چهار اصل را عملي سازد، افكار و انديشه ها را متوجه اسلام راستين سازد و بدعتها و خرافه ها را از مغزها بيرون براند، به زندگي عمومي از نظر تغذيه و مسكن و بهداشت و آموزش و پرورش سامان ببخشد، روابط انساني انسانها را بر اساس برابري و برادري و احساس اخوت و همساني برقرار سازد و ساخت جامعه را از نظر نظامات و مقررات حاكم طبق الگوي خدايي اسلام قرار دهد به حداكثر موفقيت نايل آمده است.» [2] .


پاورقي

[1] همان، ص‏188.

[2] مطهري، مرتضي، نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير، ص‏70.