بازگشت

فرا زماني و فرا مكاني بودن كربلا و عاشورا


حماسه حسيني، كربلا و عاشورا دو چهره دارد. يكي چهره اي كه در ظرف زمان و مكاني خاص قرار مي گيرد، چهره اي تاريخي و جغرافيايي، چهره اي مُلكي. دوم چهره اي كه در ظرف زمان و مكاني خاص قرار نمي گيرد، چهره اي فراتاريخي و فرا جغرافيايي، چهره اي ملكوتي، منسلخ از زمان و مكان. [1] در وجه نخست، حماسه اي شكوهمند در زماني كوتاه و در محدوده جغرافيايي يك منطقه روي مي دهد. از اواخر رجب سال 60 هجري تا صفر سال 61 (بنا بر روايت مشهور) ظرف زماني اين حادثه حدود هفت ماه است. از آن زمان كه «وليد بن عُتبة بن ابي سفيان» والي مدينه از طرف يزيد كسي نزد حسين (ع) فرستاد و از امام براي يزيد بيعت خواست و امام امتناع كرد تا سخنراني نيمه تمام امام زين العابدين (ع) در شام، و سخنراني حضرت زينب (س) در آنجا. [2] ظرف مكاني اين حادثه شامل سه حوزه اسلامي آن روز است: حجاز، عراق و شام. از مدينه به مكه و از مكه تا عراق، به سوي كوفه و تغيير مسير به كربلا، سرزمين «كرب» و «بلا» [3] و سير كاروان اسيران حامل: «مصيبت حماسه و پيام» [4] تا شام. در وجه دوم، حقيقت جاويد «كربلا» و «عاشورا» براي همه زمانها و همه مكانها رخ مي نمايد. اين شأن، به تمام انسانها مربوط مي شود، بايد خويش را بيابند و تكليف خود را روشن كنند. اينكه «قبله»شان كدام است، در كدام «صف» مي ايستند به «اسفل سافلين» خود ميل مي كنند و يا به «حقيقت» خويش روي مي نمايند. در اين وجه است اين سخن بلند:

«مثْلي لاَيُبايعُ لمِثْله؛ [5] .

همچون مني با چون او (يزيد) بيعت نمي كند.» حسين بن علي (ع) وقتي سخن مي گويد، نمي فرمايد من با يزيد بيعت نمي كنم، بلكه در نوع مواقع حساس چنين مي گويد كه مثل من، با مثل يزيد بيعت نمي كند. يعني اين قضايا، قضاياي شخصي نيست، بلكه تا تاريخ هست، اين مبارزات هم هست. هر كسي كه مثل من فكر كند، با كسي كه مثل يزيد فكر مي كند بيعت نمي كند. [6] اين سخن كه چون مني با چون يزيدي بيعت نمي كند، دعوت همه مردمان است در همه زمانها و مكانها به رويارويي با ستم و ستمگران و عدم مداهنه و سازش با ايشان. اين سخن فراتر از تاريخ و جغرافيا است. در اين وجه «كربلا» و «عاشورا» مكتبي سيّار است و حقيقتي فراتر از «زمين» و «زمان» «كُلُّ يَوْمٍ عَاشُورا وَ كُلُ أَرْضٍ كَرْبَلا.» [7] هر روز عاشوراست، مگر هر روز قيام است؟ همه جا كربلاست: مگر همه جا از خون گلگون است؟ آري! «كربلا» و «عاشورا» يعني ظهور جلوه هاي زيباي حقيقت آدمي در عالم خاكي. «كربلا» و «عاشورا» دعوت به اين امر است. پيام ملكوتي «عاشورا» اين است. همگان نيازمند «كربلا» و «عاشورا» هستند. اصولاً از يك نگاه، دو نوع قيام قابل تصور است: نخست قيامي كه في حد نفسه با توجه به اهداف خود در يك مقطع تاريخي انجام گرفته و پرونده آن همان جا بسته مي شود، چه موفق باشد چه ناموفق. البته ممكن است در عبرتهاي تاريخي از آن ياد شود و مورد بازبيني قرار گيرد و تحليل شود. دوم، نوعي ديگر از قيامها كه تعدادشان واقعاً انگشت شمار است، قيامهايي است كه حالت اسوه براي دوره هاي بعد پيدا مي كند. براي نمونه در تاريخ ايران، قيام كاوه آهنگر چنين حالتي پيدا كرده است. اين تصويري است كه فردوسي از آن براي ما ارائه كرده و قاعدتاً مي بايست تا روزگار وي همچنان در اذهان پابرجا بوده باشد. در ادبيات اسلامي بويژه ادبيات شيعي، قيام امام حسين (ع) حالت نوعي الگو و اسوه را يافته است. يعني از حالت يك واقعه در يك زمان در آمده، تعميم يافته و نوعي بي زماني يا فرازماني در آن لحاظ شده است. از اين مهمتر، به صورت عاطفي با هويت يك فرد شيعه ممزوج شده و به نوعي جزو معتقدات او در آمده است. نهضت امام حسين (ع) به عنوان يك قيام اسوه و به صورت قيامي در آمد كه حالت فرازماني پيدا كرد. دليلش هم اين بود كه ارزشهايي كه در آن مطرح شد واقعاً ارزشهاي زماني نبود. يعني درست است كه عليه يزيد بود اما به قدري اين ارزشها كلي و فراگير بوده و هست كه مربوط به هيچ زماني نبوده و نيست. لذاست كه در زيارت وارث، امام حسين (ع) از زاويه تاريخي و ارزش فراگير و فرازماني، در ادامه مسير انبيا مطرح مي شود و وارث آنان تلقي مي گردد. [8] بنابراين نهضت عاشورا، الهام گرفته از راه انبيا و مبارزات حق جويان تاريخ مهم ترين الگوي مبارزات حق طلبانه بوده است.


پاورقي

[1] چشمه خورشيد 1، مجموعه مقالات کنگره بين‏المللي امام خميني (ره) و فرهنگ عاشورا، دفتر اول، ص‏31.

[2] ر.ک: ابوجعفر محمد بن‏جرير الطبري، تاريخ الرسل و الملوک (تاريخ الطبري) تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، الطبعة الرابعة، دائرةالمعارف القاهره، ج‏5، صص 364 - 338.

[3] چشمه خورشيد 1، ص‏31.

[4] ر.ک: محسن رشيد، شمع وجود، چاپ اول، مؤسسه نشر و تحقيقات ذکر، 1367، ص‏10.

[5] فتوح ابن‏أعثم، ج‏5، ص‏18؛ اللهلوف، ص‏23 (به مثله آمده است)؛ بحارالانوار، ج‏44، ص‏325. (مثله آمده است).

[6] جوادي آملي، عرفان و حماسه، چاپ اول، مرکز نشر فرهنگي رجاء، 1372، ص‏71.

[7] چشمه خورشيد 1، دفتر اول، ص‏32.

[8] بهار حماسه، ويژه‏نامه عاشوراي حسيني، ضميمه ماهنامه بصائر، فروردين 1381، ص‏17.