بازگشت

فاصله ياران


در نـهضت كربلا، عدّه اي از سست ايمانان هدف ناشناخته دنيا دوست، فـرزنـد پـيـامـبـر را رهـا كـردنـد و راهـي شـهـر و آبـادي هـاي خـود شـدنـد ولي عـدّه اي دريـادل بـا ايـمـان، كـه در عدد كمتر بودند و در ارزش بيشتر، چون، كوه ايستادند و تا آخر با امامشان ماندند. در اين جا سخن از عدد نيست، سخن از عظمت و ايمان است.

و امـروز عده اي از ياران ديرينه انقلاب، از اهداف انقلابي خود بازماندند. و از امام و مقام رهـبري فاصله گرفتند. برخي از آنها، بي تفاوت نشسته و از آرمان هاي بلند خود دست شـسـتـه انـد و هـمـچـنـان بـه آرزوهـاي رؤيـايـي خـود دل خـوش كرده و درهاي توجيه بر روي خويش ‍ گشوده اند. برخي از انقلاب و انقلابيّون بريده و به انقلاب ستيزان پيوسته اند تا به پندار خويش از معركه به دور باشند و عليِ زمان را تنها گذارند و در نتيجه راه را بر هواپرستان و فسادآفرينان هموار سازند.

2 ـ حـكـومـت تـك قـطـبي و تمركز قدرت: حضرت امام حسين (ع) در شرايطي قيام كرد كه حـكـومـت شـام به يك سلطنت تبديل شده بود. سرنوشت كشورها و شهرهاي مسلمانان و مكّه و مـديـنـه و عـراق و شـامـات در آنـجـا رقـم مـي خـورد. مـعـاويـه بـا اسـتـفـاده از جـهـل عـوام و خـيـانـت خـواص، جـامـعـه اسـلامـي را بـه جـامـعـه اي مالامال از خفقان تبديل كرده و با زور و زر و زهر و شمشير، عليه جهان اسلام به پا خاست، و بـا حـركـت هـا و سـيـاسـت هـاي شـيـطـانـي روشـمـنـد، بـر اهل قبله و قرآن تسلّط يافت و در قلمرو حكومت تقوا و ايمان عليه اسلام تاخت. در اندك زمان، سـرتاسر شهرها و آبادي هاي مسلمانان را، سياهي ستم و تباهي فرا گرفت و استبداد، عـِنـان گـسـيـخـتـه گـشـت، حـق پـوشـيـده مـانـد، تـربـيـت ديـنـي رو بـه اضمحلال نهاد، دست يهوديان و مسيحيان در سرنوشت مسلمانان بازگذاشته شد.

در ايـن زمـان بـود كـه امـويـان بـااسـلام ادّعـايـي سـلطـنـتـي در پـي پـايـمـال كـردن اسـلام نـاب نبوي (ص) برآمدند و مردمان را به بندگي خود واداشتند و اموال عمومي را به تاراج بردند.

امـويـان، دشـمـن آزادي و روشـن انديشي بودند؛ از اين راه، به خواسته هاي خود، زودتر نـايل مي آمدند و به اهداف شوم و استكباري خود دست مي يافتند. آنها ((حميّت و عصبيّت)) را پـايـه حـكـومـتـشـان قـرار دادند و مردم را به غني و فقير و آقا و برده تقسيم كردند و فاصله هاي طبقاتي را اصل عملي خود قرار دادند. كرسي سيادت را از آن خود مي ديدند و تـبـعـيّت مردم از حاكمان را وظيفه آنان برشمردند و چنين شد كه خشونت سياسي و استبداد اجـتـمـاعي جامعه را فرا گرفت و شعار ((الحق لمن غلب)) در زبان و اعتقاد و اقدام، پايه قـرار گـرفـت؛ يـعـنـي حـق را از آن كـسـي مـي دانـسـتـند كه چيره شود. و سرانجام نظر و عـمـل خـود را مـحـور حـق قـرار دادنـد؛ آنـچـه را كـه آنـهـا مـي خـواسـتـنـد حـق بـود و جز آن، باطل.

آري ديروز وضع زمانه چنين بود و امروز نيز آمريكا خود را نيروي تك قطبي عالم و مدّعي العـمـوم جهان مي داند و حق را بر مدار زور تفسير مي كند؛ جلودار دشمنان اسلام و مسلمانان گـشـتـه اسـت، بدسرشت ها و عنصرهاي فاسد را به هر بهانه اي عليه جمهوري اسلامي تحريك و صهيونيسم خون آشام را بر خونريزي مسلمانان تشويق و از آنها پشتيباني مي كـنـد. پيوسته ميان مسلمانان و كشورهاي اسلامي اختلاف مي افكند و به بهانه هاي واهي، سـرزمين آنان را اشغال مي كند: روزي فلسطين و روزي افغانستان؛ تا به زعم خود نظام نوپاي جمهوري اسلامي را به تسليم وادارد و در نتيجه هيچ كشوري در برابر آن قد علم نـكند و علم مبارزه جهاني را به دوش خود نكشد. ولي نمي داند كه ملت ايران به حسين بن عـلي (ع) اقـتـدا كـرده و عزت حسيني را به ذلت زير پرچم آمريكا زندگي كردن نخواهد فروخت.

$3 ـ تـحـريـف و تـوجـيـه گـري: انـدكـي پـس از وفـات رسـول خـدا(ص) بـه ويـژه در زمـان امـام حـسين (ع)، دشمنان داخلي، فهم از اسلام را به انحراف كشيدند و دست به تحريفات لفظي و معنوي مفاهيم كليدي بردند. كژفهمي ها و بـدفـهـمـي هـا از آن بـرگـرفـتـنـد و ايـن نـه نـاشـي از جهل و غفلت و سهو و سهل انگاري كه ناشي از تدبير تعمّدي و نقشه هاي سنجيده و پيش ساخته حزب اموي بود.

سـفـيـانـيـان مـقـاصـد خود را به نام دين پيش بردند و مفاسد اخلاقيشان را با پوشش مذهب تـوجـيـه كـردند و مردم را حدود نيم قرن، با توجيه گري و تحريف حقايق عادت دادند در حـدّي كـه مـردم عـوام انـديش نيز اين توجيهات را مي پذيرفتند و لب به اعتراض و انتقاد نمي گشودند.

حـسـيـن، سـرور آزادگان و سيد شهيدان در چنين فضايي دست به قيام زد تا ابهّت دروغين غـدّاره بـنـدان بـني اميّه را بشكند و مفاهيم اصيل مكتب توحيد را از پيرايه ها بزدايد و از آن پس، زورمندان با سپر توجيه و تحريف به ميدان نيايند. اگر ديروز چنين بود امروز نيز ايـن تـوجـيـه و تـحريفِ در شكل زيباي ((قرائت هاي جديد از دين)) نمود مي يابد. مهاجمان فـرهـنـگـي، بـا مـتـد جـديـد و بـا چـراغ قـوي تـر بـه خـانـه هـاي دل جـوانـان شـبيخون مي زنند ((تا گزيده تر برند كالا)). و همين ها هستند كه با توجيه گـري زمـيـنـه را بـراي دشـمنان خارجي آماده مي كنند؛ از اين رو آمريكا به بهانه ((حقوق بـشـر)) كـشـورهـاي اسلامي را مورد حملات وحشيانه قرار مي دهد و صهيونيسم به بهانه حـفـظ اسـتـقـلال و تـمـامـيـّت ارضـي، قـلب خـاورمـيـانـه و سـرزمـيـن مـقـدس ‍ فـلسـطـين را اشغال مي كند و هر روز صدها پير و جوان و زن و كودك بي گناه قرباني مي گردند و از صحن و سراي مسلمانان سيل خون جاري مي شود....