بازگشت

حركت كوركورانه


عوام پس از گرايش به جبهه باطل و حكومت يزيد، راه نادرست خويش را،كوركورانه، ادامه دادند و دشمن را در رسيدن به اهداف پليد خويش ياري كردند. امام سجاد (ع) در اين باره مي فرمايد:

هـيـچ روزي چـون آن روز حسين (ع) نيست. سي هزار مرد بر او يورش بردند و جملگي گمان مي كردند مسلمانند. همگي با ريختن خون آن حضرت (ع) به گمان خويش، به خدا تقرب مي جستند و بـا اين كه آنان را به سوي خدا مي خواند، پند نمي گرفتند و او را از روي تجاوز و ستم و دشمني كشتند. [1] .

چـنـيـن كساني، داراي ايماني پوشالي و آميخته با اغراض دنيوي اند و از اين رو، معمولاً دين را بـه دنـيـا مـي فروشند، آلت دست ستمگران مي شوند و گاه تعصّب و حماقتشان چنان شدّت مي يـابـد كـه حـتـي در بـرابـر امـام مـعـصـوم مـي ايـسـتـنـد؛ چنان كه در برابر امام علي و امام حسن (عليهماالسلام) ايستادند و در كربلا نيز چشم و گوش بسته، زير پرچم شيطان گرد آمدند و هـرچـه اصـحـاب و يـاران امـام حـسـيـن (ع) آنـان را نـصـيـحـت كـردنـد، هـرگـز در دل سنگشان اثر نكرد.

چون بُرَير بن حُضَير، يار باوفاي امام حسين (ع) به ميدان جنگ آمد و زبان به پند و

اندرز آنان گشود، يكي از سربازان عمر سعد به ديگري گفت: (ببين، اين بريراست، معلم و قاري قرآن كه در مسجد كوفه به ما قرآن مي آموخت!) سپس، به برير حمله كرد و نيزه اش را در كمرش فرو بُرد. [2] .

امام حسين (ع) درباره اين جماعت سست عنصر مي فرمايد:

شـمـا بـه اطـاعـت [خـدا] اقـرار كـرده و بـه پـيامبرش محمد (ص) ايمان آورده ايد و اينك، به جنگ فـرزنـدان و خـانـدان او آمـده ايد و مي خواهيد آنان را بكشيد. همانا شيطان بر شما چيره گشته و خـداي بـزرگ را از خـاطـرتان برده است. پس، مرگ بر شما و مقصودتان باد! اينان گروهي انـد كـه پـس از ايـمـان، كـافـر گـشـتـه انـد. پـس، [از رحـمـت الهـي] دور باد گروه ستمگران! [3] .

همچنين، در نامه اي به اهل كوفه مي نويسد:

مرگ بر شما اي گروه [نابخرد] كه ما را با ولع و اشتياق به فرياد رسي خويش خوانديد و ما نيز شتابان، خواسته شما را پاسخ گفتيم. اينك شمشيري را بر روي ما كشيديد كه در دست مـا بـوده اسـت و آتـشـي بـه جان ما انداختيد كه ما آن را به جان دشمن خود و دشمن شما افروخته بـوديم. شما به زيان دوستان و به سود دشمنانتان سنگر گرفته ايد، بي آن كه دشمنان، عـدالتـي مـيـان شـما گسترانيده باشند يا ما بدعتي آورده يا رأيي نادرست اظهار كرده باشيم. [4] .


پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 22، ص 274.

[2] تاريخ طبري، ج 5، ص 432.

[3] بحار الانوار، ج 45، ص 6.

[4] تحف العقول، تصحيح غفاري، ص 244، و 245، اسلاميه.