بازگشت

حق ستيزي


مـاهـيـت خـواص اهـل باطل بر (حق ستيزي)پي ريزي شده و هر گامي كه برمي دارند و هر نفسي كه مي كشند، در مسير تضعيف حق و تقويت باطل است. قرآن كريم مي فرمايد:

(وَ يُجادِلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ) [1] .

كافران همواره با ياوه مجادله مي كنند تا بدان وسيله، حق را از ميان ببرند.

خـواص بـنـي امـيـه، هـمـانـنـد رهـبـرانـشـان، بـه نـيـكـي مـي دانـسـتـنـد كـه در نزاع ميان آنان و اهـل بيت پيامبر (ع)، حق با طرف مقابل است و امويان در پي رياست طلبي و دنياپرستي در برابر رهـبـران راسـتـيـن امـّت اسـلامـي ايـسـتـاده انـد. بـا ايـن حـال، از روي آگـاهـي در جـنـگ حـق و باطل، به سوي باطل گراييدند.

وقـتـي مـعاويه، عمرو عاص را به همكاري خويش و جنگ با امام علي (ع) خواند، عمروعاص گفت: (اي مـعاويه به خدا سوگند تو با علي برابري نمي كني و تو از ويژگي هاي او بي بهره اي. علي سابقه نيك در اسلام دارد، مدّتي بسيار صحابي پيامبر بوده و در راه خدا بسيار جهاد كـرده اسـت. وانگهي، او داراي فقه و دانشي است كه تو از آن برخوردار نيستي.) با اين همه، عمروعاص ‍ براي مبارزه با جبهه حق، به معاويه گراييد و معاويه نيز به او وعده داد كه حكومت مصر را به او تقديم كند. [2] .

امام حسين (ع) نيز بارها حقانيت خود را بر دشمنان آشكار كرد و حتي در روز عاشورا پيش از آغاز جنگ به آنان فرمود:

چـقـدر پـروردگار ما خوب است، ولي شما بندگان بدي هستيد. به اطاعت او اقرار كرديد و به پـيـامـبـرش، مـحمّد (ص) ايمان آورديد. اينك، به جنگ خاندانش آمده ايد و آهنگ كشتن آنان را داريد. بـي گـمـان شـيـطـان بر شما چيره شده و نام خدا را از يادتان برده است. پس مرگ بر شما و اهـداف شـومتان باد!... از خدا بترسيد و مرا نكشيد كه ريختن خون من و شكستن حرمتم بر شما روا نـيـسـت؛ زيـرا مـن فـرزنـد دخـتـر پيامبر شمايم و جدّه ام خديجه است و شما شنيده ايد كه پيامبر فرموده است: (حسن و حسين، سرور جوانان اهل بهشت اند.) [3] .

ولي آن يـاوه پـرسـتـان، ايـن اتـمـام حـجّت ها را ناديده انگاشتند و بر عناد و لجاج خويش پاي فشردند و براي خوشامد سران كفر و نفاق، حق پرستان موحّد را به مسلخ بردند.


پاورقي

[1] کهف (18)، آيه 56.

[2] وقعة صفّين، ص 37 ـ 38.

[3] بحار الانوار، ج 45، ص 6.