بازگشت

خشنودي امام از خواص


بـي گمان، انديشه، گفتار و كردار امام معصوم مورد رضايت خداوند است و رفتار و كردار امام حـسـيـن (ع) در رويـداد كـربـلا نـيـز بـه گـونـه اي بـود كـه خـداونـد بـه تـمـام و كمال از آن

خشنود است؛ چنانكه بنابر روايات، آيه مباركه زير خطاب به آن امام همام (ع) است:

(يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي اِلي رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً) [1] .

اي نفس مطمئن! به سوي پروردگارت باز گرد در حالي كه تو از او و او از تو خشنود است.

همين رابطه ميان امام و پيروانش برقرار بود. آنان عاشق و شيفته امام بودند و به فرمان هايش، بـي چـون و چـرا تـن در مي دادند و با تحمل همه سختي ها و رنج ها، هيچ ترديدي به خود راه نـمـي دادنـد و بـلكـه اظـهـار شـادي و خـشـنـودي نـيـز مـي كـردنـد. نقل است شب عاشورا، برير با عبد الرحمن مزاح مي كرد كه عبدالرحمن گفت: (برير! آيا اينك، هـنـگـام مـزاح اسـت؟!) بـريـر پـاسـخ داد: (خـانـدان مـن مـي دانـنـد كـه در جـوانـي و پـيـري اهـل يـاوه و مـزاح نـبـوده ام، ولي از ايـن كـه در آسـتـانـه شـهادتم، بسيار خوشحالم. فردا با شـمـشـيـرهـايمان به نبرد اينان مي رويم و از اين روست كه مزاح مي كنم.) [2] امام حسين (ع) نيز از وجود اين ويژگي در ياران خود آگاه بود و خشنودي خود را از آنان به صراحت آشـكـار سـاخـت. در شـب عـاشـورا، وقـتي امام (ع) بيعت خويش را از آنان برداشت و آن پاسخ هاي حماسي را شنيد، فرمود: (من فردا به شهادت مي رسم و همه شما كه همراه من هستيد، جز فرزندم زيـن العـابـديـن، كـشـته مي شويد.) آنان همگي گفتند: (خدايي راسپاس كه ما را به ياري تو كرامت بخشيد و به كشته شدن با تو شرافت داد.) [3] .

هـمچنين نقل است كه امام پس از آن گفت و شنود به خيمه حضرت زينب (س) در آمد. خواهر از برادر پـرسـيـد: (آيـا يـارانـت را آزمـوده اي؟! مـبـادا هـنگام نبرد تنهايت بگذارند!) امام در پاسخ خواهر فـرمـود: (بـه خـدا سـوگـنـد يـارانم را آزموده ام و آنان را جز جنگ آوراني پايدار نيافته ام كه شـوقـشـان بـه مرگ در راه من، همچون، شوق طفل به پستان مادر است.) و نيز خطاب به ياران خود فرمود:

(... اِنـّي لا اَعـْلَمُ اَصـْحـابـا خـَيـْرا مـِنـْكـُمْ وَ لااَهـْلَ بـَيـْتٍ اَفـْضـَلَ وَ اَبـَرَّ مـِنْ اَهـْلِ بـَيـْتـي) [4] .

من ياراني بهتر از شما و خانداني برتر و نيكوتر از خاندان خويش، سراغ ندارم.


پاورقي

[1] فجر(89)، آيه 27 ـ 28.

[2] لهوف، ص 155.

[3] مقتل، مقّرم، ص 260 ـ 261.

[4] لهوف، ص 151.