بازگشت

كشتن زنان و كودكان


رحـم آوردن بـر زنـان و كـودكـان و مـعـاف كـردن آنـان از جـنـگ و كـشـتـار، يـكـي از اصـول آيـيـن جـوانـمـردي اسـت. ولي در واقـعـه كـربـلا ايـن اصـل نـيـز نـاديـده گـرفـتـه شـد و گـرگـان بـنـي امـيـه زن و كـودك را نـيـز در مـعـركـه به قتل رساندند.

قـاسـم و عـبـدالله، فـرزنـدان امـام حـسـن (ع) بـودنـد كـه هـمـراه اهـل بـيـت امـام حـسـيـن (ع) در كـربـلا حضور داشتند و به سبب علاقه به امام حسين (ع)، هر يك در مـقطعي از جنگ خود را به ميدان رساندند تا از آن حضرت دفاع كنند، ولي به گونه اي فجيع بـه دسـت مـزدوران بـنـي امـيـه بـه قـتـل رسـيـدنـد در حـالي كـه هـنـوز بـه سـن بـلوغ نرسيده بـودنـد. [1] امـويـان حـتـي بـه كـودك شـيـرخـوار امـام حـسـين (ع) نيز رحم نكردند. نـقـل اسـت كـه آن حضرت در آخرين لحظه ها به خيمه ها نزديك شد و به خواهرش ‍ حضرت زينب (س) فـرمود: (فرزند كوچكم را بياور تا با او وداع كنم!) وقتي كودك را آوردند، امام او را در آغـوش گـرفـت و مـي خـواسـت بـبـوسـد، ولي پـيـش از آن، حـرمـلة بـن كـاهـل، تيري به گلوي كودك زد و آن را پاره كرد. امام (ع) مشت خويش را زير خون گلوي كودك گـرفـت و سـپس آن را به آسمان پاشيد و از بي عاطفگي و درندگي دشمن به خدا پناه برد و عـرض كـرد: (چـون در مـنظر تو چنين مصيبتي روي داد تاب آوردم.) امام باقر (ع) در اين باره مي فـرمـايـد: (از خـون طـفـل شـيـرخـوار، قـطـره اي بـه زمـيـن نـچـكـيـد.) [2] طـبـري نـقـل كـرده اسـت كـه همسر يكي از شهيدان كربلا بر بالين شوي شهيدش حضور يافت، خاك و خـون را از چـهـره اش زدود و گـفـت: (بـهـشـت بر تو گوارا باد!) چون شمر بن ذي الجوشن اين مـنـظـره را ديـد، غـلامـي را فـرمـان داد كـه آن زن را بـه قـتل برساند. او نيز عمودي بر سر آن بانوي باوفا كوبيد، سرش را شكافت و بدين سان، او در كنار پيكر همسر شهيدش ‍ به شهادت رسيد. [3] .


پاورقي

[1] ابصار العين في انصار الحسين، سماوي، تحقيق طبسي، ص 72 ـ 74.

[2] لهوف، ص 169.

[3] تاريخ طبري، ج 5، ص 438.