بازگشت

فساد و فحشا


تـربـيـت درسـت ديـنـي و روابـط مـشـروع خـانـوادگـي، سـهمي بسيار ارزنده در سلامت اجتماع، آزادگـي مـردم و رونـد الهـي نـظـام حكومتي دارد. انحرافات اخلاقي، با ناموس طبيعت و شريعت ناسازگارند و بنيادهاي اخلاقي و انساني را ويران مي كنند و هميشه ابزاري در دست حكومت هاي استبدادي بوده اند و دستگاه اموي به سختي بدان ها آلوده بوده است.

بـنـابـر گـواهي تاريخ، خانه ابوسفيان، مركز فساد و فحشا بوده و هند، همسر ابوسفيان و مادر معاويه، از زنان بد نام آن زمان بوده است و معاويه جز ابوسفيان، به چهار نفر ديگر نيز منسوب بوده كه با هند، زنا كرده بودند. [1] .

زيـاد بن ابيه، كه از استانداران خونخوار معاويه بوده، پدري مشخص نداشته است و چنان كه پـيـشـتـر گـذشـت، مـعـاويـه او را بـه پـدر خـويـش ابـوسـفـيان، منسوب كرد و بر خلاف حديث رسول اكرم (ص) او را برادر خود خواند. اين كار معاويه از آن رو بود كه شخص باده فروش و فـاسـدي بـه نـام ابو مريم سلولي گواهي داد كه ابوسفيان با سميّه، مادر زياد، زنا كرده و زياد ثمره آن عمل نامشروع است. اين گواهي در مسجد و با حضور مردم انجام گرفت و معاويه با استناد به سخنان ننگين ابو مريم، زياد را پسر ابوسفيان خواند. [2] .

فـرزند زياد، عبيدالله، نيز نتيجه زنا بوده است؛ چنان كه امام حسين (ع) آن دو را (ناپاك پسر ناپاك)مي خوانده است. رسوايي هاي عشقي يزيد نيز روي تاريخ را سياه كرده و لكه ننگي ديگر بر پيشاني حزب اموي نهاده است. ابن قتيبه دينوري در اين باره مي نويسد:

يـزيـد عـاشـق زنـي شـوهـردار شـد بـه نـام اريـنـب دخـتـر اسـحـاق، كـه زنـي بـا كـمـال، شـريـف و ثـروتـمند و همسر عبدالله بن سلام بود. چون معاويه از عشق يزيد بدو آگاه شد، با مكر و حيله و صحنه سازي، عبدالله بن سلام را فريفت تا همسر خود، ارينب را طلاق دهد. او تا تمام شدن عدّه طلاق، عبدالله را در شام نگاه داشت و به او وعده ازدواج با دختر خود را داد. پـس از تـمـام شـدن عـدّه ارينب، فردي به نام ابودردا، مأمور شد كه به مدينه رَوَد و ارينب را بـراي يـزيـد خواستگاري كند. او وارد مدينه شد و در اين زمان، داستان عشق يزيد و طلاق ارينب بر سر زبان ها بود. ابودردا به محض ‍ ورود به مدينه، خدمت امام حسين (ع) رسيد و چون امام از ماجرا آگاه شد، چاره اي انديشيد و اين دزدي ناموسي انجام نگرفت. [3] .

نـقل است در روز عاشورا ده نفر داوطلب شدند و بر بدن پاك امام حسين (ع) با اسب تاختند. سپس نـزد ابـن زيـاد آمـدنـد و جـايـزه اي نـاچـيـز گـرفـتند. ابوعمر زاهد مي گويد، نسب آن ده نفر را بررسي كرديم، همه فرزند نامشروع بودند. [4] .


پاورقي

[1] شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 336.

[2] همان، ج 16، ص 187.

[3] الامامة و السياسة، جزء 1، ص 166 ـ 173 (تلخيص).

[4] لهوف، ص 182 ـ 183.