بازگشت

فروختن خوشنودي خدا به خشنودي خلق


بـه دسـت آوردن خـشـنـودي ذات مـقـدّس الهـي والاتـرين آرزوي انسان هاي وارسته است و بندگان راسـتـين خدا و جامعه سالم اسلامي، همواره مي كوشند تا به چنين مقام ارجمندي دست يابند؛ چنان كه مسلمانان صدر اسلام در ركاب رهبر والامقام خويش همواره در پي خشنودي خداوند بودند و هيچ چـيـز را بـا آن سـودا نـمـي كـردنـد. امـا ايـن ويـژگي ارزشمند، اندك اندك از ميان رفت و مردم، خشنودي پليدترين آدميان روي زمين را به جاي خشنودي خداوند برگزيدند.

نـقـل اسـت كـه چـون كـاروان حـسيني در كربلا باز ايستاد. عبيدالله نامه اي به امام نوشت و از او خـواسـت كـه يـا بـيـعـت كـنـد و يـا كـشـته شدن را برگزيند. امام (ع) وقتي نامه را خواند، آن را پرتاب كرد و فرمود:

(لااَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضاتِ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخالِقِ) [1] .

مردمي كه خشنودي آفريده را با ناخشنودي آفريدگار معامله كنند، رستگار نخواهند شد.

و آن گـاه كـه امام (ع) در منزل (بيضه)با حرّ و سپاهش روبه رو شد، ازگمراهي و تباهي مردم خبر داد و فرمود:

(... اَلا اِنَّ هؤُلاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّيْطانِ وَ تَرَكُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ وَ اَظْهَروا الْفَسادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْءِ وَاَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ وَحَرَّمُوا حَلالَهُ) [2] .

آگـاه بـاشـيـد كـه اين جماعت، به زير فرمان شيطان درآمده و اطاعت خداي رحمان راترك كرده و تـبـاهـي را آشـكـار سـاخـتـه و حـدود الهـي را بـه كـنـار نـهـاده و بـيـت المال را صاحب شده و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام كرده اند.


پاورقي

[1] مقتل، مقرّم، ص 236.

[2] همان، ص 218.