بازگشت

پيمان شكني


در تاريخ اديان الهي حتي يك مورد را نمي توان يافت كه از پيمان شكني مؤمنان راستين، به ويـژه اوليـاي الهـي در آن سـخـن رفـتـه بـاشـد و يكي از ويژگي هاي بايسته رهبران ديني، وفاي به پيمان است. در برابر، رهبران كفر، بي هيچ پروايي همواره آن جا كه منافع نارواي خـويـش را در خـطر ديده اند، پاي بر روي هر پيمان و عهدي نهاده اند. قرآن نيز به صراحت در مورد آنان مي فرمايد:

(فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْكُفْرِ اِنَّهُمْ لااَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ) [1] .

پـس، بـا پـيـشـوايـان كـفـر پيكار كنيد كه آنان هيچ پيماني را پاس نمي دارند، باشد كه [از پيمان شكني]باز ايستند.

پـس از آن كـه مـسـلمـانان با امام علي (ع) بيعت كردند و چنين بيعتي ـ صرف نظر از نصب الهي ـ پذيرش حكومت را بر آن امام معصوم واجب كرد، معاويه به جاي پايبندي به اين عهد الهي نخستين مـخـالفـت هـا و كـيـنـه هاي خويش را آشكار ساخت و زير بار خلافت امام نرفت؛ چنان كه ناكثين و مارقين نيز از حزب اموي (قاسطين) پيروي كردند و پيمان بيعت را شكستند.همچنين معاويه پس از شـهادت امام علي (ع) با مكر و حيله زمينه هاي صلح امام حسن (ع) را فراهم كرد و امام ناچار شد آن صـلح تحميلي را بپذيرد و پيماني با معاويه امضاكند. او در نخستين فرصت، به مركز حكومت و عراق سفر كرد و به منبر رفت و پس ‍ از بدگويي از امام علي (ع) و پيروان آن حضرت، به صـراحـت اعـلام كـرد كـه بـه هـيـچ يـك از مـواد پـيـمـان صـلح عمل نخواهد كرد و همه را زير پا خواهد گذاشت! [2] .

در آن روزگار، خوي زشت و شيطاني پيمان شكني به جامعه نيز راه يافته بود، چنان كه مردم كوفه پس از آن همه نامه و پيام به امام حسين (ع) نه تنها به پيمان خويش وفا نكردند، بلكه با دشمن نيز هم داستان شدند و سرهاي مقدّس شهيدان را براي اميرشان هديه بردند.


پاورقي

[1] توبه (9)، آيه 12.

[2] شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 46.