بازگشت

تحجر گرايي


واژه (تـحـجـّر) از مـادّه (حَجَر) (سنگ) است به معناي چون سنگ شدن، جمود فكري يافتن، قشري نگر و خشك و مقدّس ‍ مَآب بودن. گرفتاران به جمود فكري با تكيه بر ظاهر و پوسته دين، حقيقت و باطن آن را به مسلخ مي برند و با فربه ساختن برخي اجزا و احكام دين در نظر خويش، از اجزاي بنيادين آن غافل مي مانند.

مـي تـوان گـفـت، نـخـسـتـيـن نـشانه هاي اين بيماري در واپسين روزهاي عمر پيامبر ميان مسلمانان فـرصت بروز يافت و برخي با سردادن شعار (حَسْبُنا كِتابُ اللّهِ) پايه هاي جدايي قرآن و عـتـرت را پي ريختند و در نتيجه، ويژگي پويايي و بالندگي قرآن و اسلام را به كنار نـهـادنـد و جـهان بشريت را از معارف راستين اسلامي محروم ساختند و مسلمانان را در حصار ظواهر آيـات قـرآن، مـحـدود كـردنـد. ايـن انـديـشـه بـعـدهـابـه شكل سوزانيدن احاديث پيامبر (ص)، ممنوعيت نقل حديث، كنار گذاشتن عترت پيامبر (ص) و كشتار و آزار پـيروان آنان رخ نمود و حتي گروهي به نام (خوارج) با همين ديدگاه، مشكلات و مصيبت هـايـي بـسـيـار بـراي حـكـومـت امـام عـلي (ع) پـديـد آوردنـد. نقل است كه ابوبكر پس از رسيدن به خلافت مي گويد:

از پيامبر (ص) حديثي نقل نكنيد و اگر كسي چيزي پرسيد بگوييد: قرآن در ميان ماست؛ حلالش را حلال و حرامش را حرام شماريد. [1] .

و از عـايـشـه نقل است: (شبي پدرم در انديشه بود و نتوانست بخوابد. بامداد به من دستور داد دفـتـري را كـه پـانـصـد حـديـث درآن بـود بـه حـضـورش بـردم و آن را در آتـش سوزاند.) [2] .

هـمـچـنـيـن عـبداللّه بن علاء گويد: (از قاسم بن محمد خواستم كه برايم حديث بگويد. او گفت: حـديـث در زمـان عـمـر فـراوان شـده بـود و او دسـتـور داد هـمـه را گـرد آوردنـد و درآتـش سوزاندند.) [3] .

چـنـيـن سـيـاسـتـي دو پـيامد بسيار زيانبار در پي داشت: يكي جمود فكري و ايستايي فرهنگي جـامـعـه و ديـگـري، تفسير به رأي و تأويل نارواي آيات قرآن؛ زيرا احاديث پيامبر (ص) و دانـشـي كـه آن حـضـرت بـه اهـل بـيـت خود سپرده بود، افزون بر اين كه خود، بسيار ژرف، و آموزنده و پرثمر بود، راه و روش تفسير درست قرآن را نيز مي نماياند و راه هر گونه استفاده ناروا از آيات قرآن را مي بست.


پاورقي

[1] تذکرة الحفّاظ، ذهبي، ج 1، ص 3.

[2] تذکرة الحفّاظ، ذهبي، ج 1، ص 5.

[3] اضواء علي السنّة المحمدية، محمودابوريّه، ص 47.