بازگشت

دنيا گرايي


روابـط درست و سالم اقتصادي از پايه هاي حكومت اسلامي است و احكام و قوانين بسياري را به خـود اخـتـصـاص داده اسـت؛ چـنـان كـه در قـرآن مجيد، زكات در بيست و هشت جا همراه با(نماز) آمده [1] و خـداونـد بـر اداي آن سـفـارش ‍ فـرمـوده اسـت.رسـول گرامي اسلام (ص) نيز همه احكام اقتصادي را به فراخور آن زمان، به دقت تشريح و اجرا كرد و چنان كه پيشتر گذشت، عدالت محور رفتار و كردار پيامبر (ص) بود كه هرگز از آن عدول نكرد.

چـنـيـن روشـي بـر رضـايـت عـمـومـي مـي افـزايـد و فـسـاد و حـيـف و مـيل بيت المال را از ميان مي برد و قوام جامعه را ضمانت مي كند و امنيت رواني و مالي را حاكم مي سـازد.از سـويـي ديـگـر، حيف و ميل بيت المال و فساد مالي، ضمن اين كه زشت و به دور از خرد است و موجب خشم و غضب الهي مي گردد، بنياد حكومت را سست مي كند و موجب پديد آمدن حالت بي اعـتـمـادي مـيـان مـردم و حـكـومت مي شود و پيامدهايي بسيار زيانبار در پي دارد. متأسفانه، اين بـلاي خـانـمـانـسـوز پـس از ارتـحال پيامبر (ص) دامنگير جامعه اسلامي شد و به ويژه از زمان خليفه سوم، بر دستگاه خلافت سايه افكند و براي هميشه تداوم يافت.

ابـوذر، صـحـابـي خـدا ترس و دلاور پيامبر (ص)، نخستين كسي بود كه به ريخت و پاش هاي عـثـمـان اعـتـراض كـرد و بـه او گـفـت: مـن خود از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: (چون شمار فـرزنـدان ابـوالعـاص [بـنـي امـيـه] بـه سـي نـفـر رَسـَد ثـروت خـدا [امـوال مـسـلمـانـان] را بـاد آورده مـي پـنـدارنـد و بندگان خدا را برده و دين خدا را بازيچه مي كنند.) [2] .

به دنبال اعتراض هاي پي در پي ابوذر، عثمان او را به شام تبعيد كرد. در همين روزگار بود كه معاويه كاخ سبز افسانه اي دمشق را بنا كرد و ابوذر همواره بر در كاخ او حضور مـي يـافـت و فـريـاد مـي زد: (اي مـعـاويـه! اگـر ايـن كـاخ را از بـيـت المال ساخته اي، خيانت است و اگر از مال و ثروت خود بنا كرده اي، اسراف است!به خدا سوگند، من اين كارها را روا نـمـي شـمـارم و درقـرآن و سـنـّت پـيـامـبـر (ص) جـايـي بـراي ايـن گـونـه كـارهـا نـديـده ام!) [3] اميرمؤمنان (ع) از فساد مالي بني اميه چنين ياد مي كند:

(... قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجًا حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثيلِهِ وَمُعْتَلَفِهِ وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبيهِ يَخْضَمُونَ مالَ اللّهِ خـِضـْمـَةَ الاِْبـِلِ نـِبْتَةَ الرَّبيعِ اِلي اَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَاَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَكَبَتْ بِهِ بَطْنَتُهُ) [4] .

سـومـيـن آنـان بـا دو پـهـلوي بـر آمده برخاست كه همه همّتش از آبريز تا آخور بود.فرزندان پـدرش نـيـز مـانـنـد شـتـرانـي كـه گـيـاه بـهـاري را مـي بـلعـنـد، بـه جـان بـيـت المـال افـتـادنـد تـا ايـن كـه رشـتـه هـاي او نـيـز از هـم گـسـسـت و كـردارش قاتل جانش شد و شكمبارگي اش به انفجار انجاميد.

بسياري از اصحاب نامدار رسول خدا (ص) و سياستمداران نيز با بني اميه همداستان شدند و از خوان يغما طرفي بستند. در زير به ميزان دارايي برخي از آنان اشاره كرده ايم:

زبير بن عوام يازده باب خانه در مدينه، دو باب در بصره، يك باب در كوفه، يك باب در مـصـر بـنـاكرد. وقتي از دنيا رفت، چهار همسر داشت و از دو سوم اموالش، هر يك، يك ميليون و دويست هزار درهم به ارث بردند و حدود 000 800 59 درهم به ارث گذاشت. [5] .

طلحه مزرعه اي در عراق داشت كه روزي هزار دينار درآمد آن بود و افزون بر خانه قديمي خود در مـدينه، خانه اي بزرگ و زيبا باگچ و آجر و ساج بنا كرد و خانه اي نيز در كوفه ساخت و آنچه پس از او بر جاي ماند، 000 200 32 در هم بود. [6] .

چـون عبدالرحمن بن عوف از دنيا رفت، هزار نفر شتر، سه هزار رأس گوسفند، صد رأس اسب و بـيـسـت حلقه چاه به ارث گذاشت و كارگراني كه شمشهاي طلايش را با تبر مي شكستند تا ميان ورثه اش تقسيم كنند، دستهايشان تاول زد. [7] .

هـمـچـنـيـن عـثـمـان بـه هـر كـس كـه دوسـت مـي داشـت، هـر قـدر كـه مـي خـواسـت، از بـيـت المال مي بخشيد. آمار بخشي از بخشش هاي ملوكانه او در زير آمده است:

مروان حكم، 000 500 دينار، 000 100 درهم؛ ابن ابي سرح، 000 100 دينار؛ عبد الرحمن، 000 560 2 ديـنـار؛ يـعـلي بـن امـيـه، 000 500 ديـنـار؛ زيـد بـن ثـابـت، 000 100 دينار؛ آل حكم، 000 020 2 درهم؛ ابوسفيان، 000 200 درهم؛ ابن ابي وقّاص 000 250 درهـم؛ وليد، 000 100 درهم؛ سعيد، 000 100 درهم. و خود نيز 000 350 دينار و 000 500 30 درهم از بيت المال تصاحب كرد. [8] .

اين بخشش هاي بي كران در حالي صورت مي گرفت كه بيشتر مردم با فقر و گرسنگي دست و پـنـجـه نـرم مـي كـردنـد و بيشتر كساني نيز كه از بخشش هاي عثمان بهره مند بودند، داراي پـيـشـيـنـه اي نـيـك در اسـلام نـبودند و حتي كساني مانند حكم ـ عموي عثمان ـ لعنت شده و تبعيدي پـيـامبر (ص) بودند [9] و يكي از آنان وليد بود كه قرآن مجيد او را در آيه ششم سـوره حجرات (فاسق)خوانده است. [10] همچنين عثمان در آن زمان اصحاب گرانقدر پـيـامـبر، همچون ابوذر، عمّار ياسر و عبداللّه بن مسعود را از حقوق ناچيز و بر حق خويش محروم كرده بود. [11] .

ايـن گـونه بذل و بخشش ها كه آشكارا با احكام قرآن و سنّت پيامبر (ص) ناسازگار بود، از يـك سـو بـرخـي كـسان را در شمار مرفّهان بي درد جاي مي داد كه ديگر نه درانديشه اسلام و دينداري بودند و نه درد گرسنگان را احساس مي كردند و از سويي ديگر، عموم مسلمانان، به ويـژه مردماني را كه به تازگي به اسلام مي گرويدند، نسبت به دين و احكام الهي و رهبران آن بدبين مي ساخت و يكي از عوامل مهمّ مخالفت توانمندان جامعه با حكومت دادگستر اميرمؤمنان (ع) نيز همين بود.


پاورقي

[1] ر.ک. معجم المفهرس قرآن مجيد، واژه زکوة.

[2] شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 56 و الغدير، ج 8، ص 250.

[3] شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 56 و الغدير، ج 8، ص 55.

[4] نهج البلاغه، خطبه 3.

[5] الغدير، ج 8، ص 282.

[6] الغدير، ج 8، ص 283.

[7] همان، ص 284.

[8] همان، ص 286.

[9] همان، ص 244 ـ 245.

[10] همان، ص 274.

[11] همان، ص 287.